«بره دیگر» فیلمی ترسناک محصول ۲۰۱۹ به کارگردانی ماوگوژاتا شوموفسکا است.
صلاح دختر نوجوانی است که در یک قبیله ( گله ) به دنیا آمده است. قبیله از یک مرد ( چوپان/شپرد ) و همسران و دختران متعدد او تشکیل شده است که در یک جنگل زندگی میکنند. دختران پیراهن های آبی رنگ و همسران پیراهن های سرخ رنگ میپوشند. چوپان رهبر دینی و معنوی قبیله نیز محسوب میشود و زنان هر گونه توجه از جانب او را به عنوان لطف و رحمتی الهی میدانند. صلاح که مادرش را در هنگام تولد از دست داده است به تدریج متوجه می شود که بیش از گذشته مورد توجه چوپان قرار گرفته است.
... [مشاهده متن کامل]
پس از مشاجره با یکی از خواهرانش صلاح تنبیه میشود تا باقیمانده غذاها را به «کلبه» ببرد. کلبه جایی است که زنانی که دوره قاعدگی خود را به علت «ناپاک» بودن در آنجا میگذرانند. صلاح در آنجا با سارا، همسر مغضوب چوپان مواجه میشود که به کلبه تبعید شده است. سارا به او هشدار میدهد که به زودی او نیز هدف تمایلات جنسی چوپان قرار خواهد گرفت.
یک شب صلاح متوجه افسر پلیسی میشود که به چوپان اعلام میکند که باید جنگل را ترک کنند. چوپان صبح فردا خبر سفر برای یافتن خانه ای جدید را به اعضا اعلام میکند و سفر قبیله آغاز میشود. در طی سفر دوره قاعدگی صلاح آغاز میشود و او اجباراً از جمع جدا میشود و به سارا می پیوندد. در طی صحبت هایشان سارا به صلاح میگوید که مادرش نه در حین زایمان بلکه به علت زایمان غیربهداشتی و عفونت درگذشته است و چوپان حاضر به بردن او به بیمارستان نشده است. هم چنین سارا اعتراف میکند که اعتقادی به چوپان ندارد ولی خارج از قبیله جایی و هدفی برای زندگی ندارد.
در طی سفر یکی از همسران باردار دچار زایمان زودرس میشود و در طی زایمان از دنیا میرود. چوپان قصد دارد فرزند او را به علت پسر بودن در کنار جنازه مادرش رها کند ( زیرا در گله فقط باید یک قوچ نر حضور داشته باشد ) با این حال سارا تصمیم میگیرد به همراه نوزاد از قبیله جدا شود.
سرانجام قبیله به دریاچه ای زیبا و وسیع میرسد که چوپان اعلام میکند خانه جدید قبیله خواهد بود. چوپان خواهران را در دریاچه تعمید میدهد. شب هنگام چوپان صلاح را به چادر خود میخواند و به او تجاوز میکند. صبح روز بعد صلاح و خواهرانش متوجه غیبت همسران میشوند. آنها چوپان را در حالی می یابند که در کنار دریاچه و پیراهن های سرخ همسران زانو زده است. چوپان اعلام میکند که همسران وارد دوره جدیدی از زندگی ابدی خود شده اند تا دختران او تبدیل به همسرانش شوند. صلاح با او مشاجره میکند و به او میگوید:« تو چوپان ما نیستی»
صلاح دختر نوجوانی است که در یک قبیله ( گله ) به دنیا آمده است. قبیله از یک مرد ( چوپان/شپرد ) و همسران و دختران متعدد او تشکیل شده است که در یک جنگل زندگی میکنند. دختران پیراهن های آبی رنگ و همسران پیراهن های سرخ رنگ میپوشند. چوپان رهبر دینی و معنوی قبیله نیز محسوب میشود و زنان هر گونه توجه از جانب او را به عنوان لطف و رحمتی الهی میدانند. صلاح که مادرش را در هنگام تولد از دست داده است به تدریج متوجه می شود که بیش از گذشته مورد توجه چوپان قرار گرفته است.
... [مشاهده متن کامل]
پس از مشاجره با یکی از خواهرانش صلاح تنبیه میشود تا باقیمانده غذاها را به «کلبه» ببرد. کلبه جایی است که زنانی که دوره قاعدگی خود را به علت «ناپاک» بودن در آنجا میگذرانند. صلاح در آنجا با سارا، همسر مغضوب چوپان مواجه میشود که به کلبه تبعید شده است. سارا به او هشدار میدهد که به زودی او نیز هدف تمایلات جنسی چوپان قرار خواهد گرفت.
یک شب صلاح متوجه افسر پلیسی میشود که به چوپان اعلام میکند که باید جنگل را ترک کنند. چوپان صبح فردا خبر سفر برای یافتن خانه ای جدید را به اعضا اعلام میکند و سفر قبیله آغاز میشود. در طی سفر دوره قاعدگی صلاح آغاز میشود و او اجباراً از جمع جدا میشود و به سارا می پیوندد. در طی صحبت هایشان سارا به صلاح میگوید که مادرش نه در حین زایمان بلکه به علت زایمان غیربهداشتی و عفونت درگذشته است و چوپان حاضر به بردن او به بیمارستان نشده است. هم چنین سارا اعتراف میکند که اعتقادی به چوپان ندارد ولی خارج از قبیله جایی و هدفی برای زندگی ندارد.
در طی سفر یکی از همسران باردار دچار زایمان زودرس میشود و در طی زایمان از دنیا میرود. چوپان قصد دارد فرزند او را به علت پسر بودن در کنار جنازه مادرش رها کند ( زیرا در گله فقط باید یک قوچ نر حضور داشته باشد ) با این حال سارا تصمیم میگیرد به همراه نوزاد از قبیله جدا شود.
سرانجام قبیله به دریاچه ای زیبا و وسیع میرسد که چوپان اعلام میکند خانه جدید قبیله خواهد بود. چوپان خواهران را در دریاچه تعمید میدهد. شب هنگام چوپان صلاح را به چادر خود میخواند و به او تجاوز میکند. صبح روز بعد صلاح و خواهرانش متوجه غیبت همسران میشوند. آنها چوپان را در حالی می یابند که در کنار دریاچه و پیراهن های سرخ همسران زانو زده است. چوپان اعلام میکند که همسران وارد دوره جدیدی از زندگی ابدی خود شده اند تا دختران او تبدیل به همسرانش شوند. صلاح با او مشاجره میکند و به او میگوید:« تو چوپان ما نیستی»