«برنیس موهایش را کوتاه می کند» ( انگلیسی: Bernice Bobs Her Hair ) داستانی کوتاه، نوشتهٔ اف. اسکات فیتزجرالد است. [ ۱] این داستان برای اولین بار در مهٔ ۱۹۲۰ در ستردی ایونینگ پست منتشر شد. [ ۲] [ ۳] تصویرگریِ نسخهٔ اصلی این داستان بر عهدهٔ ماری ویلسون پرستون بود. [ ۴] این اثر بعدها در سپتامبر ۱۹۲۰، در مجموعه داستانی با عنوان فلاپرها و فیلسوف ها قرار گرفت. [ ۵] [ ۶]
داستان فیتزجرالد به دنبال مخمصهٔ دختر بومی چند نژادیِ آمریکایی به نام برنیس، اهل منطقهٔ روستایی او کلر است که برای دیدن مارجوری، دخترعموی زیبا و شیکِ سفیدپوست خود به شهر می رود. [ ۷] برنیس در تقلای کسب محبوبیت، اعلام می کند که می خواهد موهایش را چتری کوتاه کند اما این آشکارسازی منجر به عواقب غیرقابل پیش بینی می شود. [ ۷]
نقاد ادبی ارویل پرسکات از نیویورک تایمز چند دهه پس از انتشار این اثر، در سال ۱۹۵۱ از آن به عنوان داستانی برجسته استقبال و اظهار کرد: « استانداردهای اجتماعی را برای نسلی از جوانان آمریکایی تعیین می کند، اسرار محبوبیت را فاش، و مثال هایی شگفت انگیز از آنچه باید در میز شام یا در زمین رقص گفته شود، ارائه می کند. »[ ۸]
داستان براساس نامه هایی بود که فیتزجرالد نوزده ساله برای خواهر چهارده ساله اش، آنابل فرستاد. [ ۳] [ ۹] از آنجایی که او می خواست خود را از نظر اجتماعی جذاب تر کند، «کوشید تا مهارت های اجتماعی خود را اصلاح و دستورالعمل های دقیقی در مورد محبوبیت و بهبود تصویر خود ارائه کند». [ ۳] [ ۹]
فیتزجرالد در سال ۱۹۱۵ نامهٔ حجیم ده صفحه ای برایش نوشت که «توصیه هایی درمورد گفتگو، متانت، کالسکه، رقص، بیان، لباس پوشیدن و شخصیت ارائه می کرد». [ ۹] فیتزجرالد بعداً از این نامه برای اساس پیش نویس داستان خود در سال ۱۹۱۹ استفاده کرد. [ ۹] متن اصلی داستان بسیار طولانی تر بود، اما فیتزجرالد نزدیک به ۳٬۰۰۰ کلمه را کم کرد و پایان آن را نیز تغییر داد تا داستان برای ناشران جذاب تر شود.
فیتزجرالد نام شخصیت اصلی را برنیس گذاشت که به برنیس دوم مصر اشاره می کند. [ ۱۰] بر اساس افسانه، برنیس محبوب ترین دارایی خود — موهایش — را قربانی کرد تا از پیروزی در جنگ اطمینان حاصل کند. [ ۱۰] برای این عمل، خدایان به او افتخار بزرگی دادند: گیسوان او را به عنوان صورت فلکی گیسو در آسمان قرار دادند. [ ۱۰]





این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان فیتزجرالد به دنبال مخمصهٔ دختر بومی چند نژادیِ آمریکایی به نام برنیس، اهل منطقهٔ روستایی او کلر است که برای دیدن مارجوری، دخترعموی زیبا و شیکِ سفیدپوست خود به شهر می رود. [ ۷] برنیس در تقلای کسب محبوبیت، اعلام می کند که می خواهد موهایش را چتری کوتاه کند اما این آشکارسازی منجر به عواقب غیرقابل پیش بینی می شود. [ ۷]
نقاد ادبی ارویل پرسکات از نیویورک تایمز چند دهه پس از انتشار این اثر، در سال ۱۹۵۱ از آن به عنوان داستانی برجسته استقبال و اظهار کرد: « استانداردهای اجتماعی را برای نسلی از جوانان آمریکایی تعیین می کند، اسرار محبوبیت را فاش، و مثال هایی شگفت انگیز از آنچه باید در میز شام یا در زمین رقص گفته شود، ارائه می کند. »[ ۸]
داستان براساس نامه هایی بود که فیتزجرالد نوزده ساله برای خواهر چهارده ساله اش، آنابل فرستاد. [ ۳] [ ۹] از آنجایی که او می خواست خود را از نظر اجتماعی جذاب تر کند، «کوشید تا مهارت های اجتماعی خود را اصلاح و دستورالعمل های دقیقی در مورد محبوبیت و بهبود تصویر خود ارائه کند». [ ۳] [ ۹]
فیتزجرالد در سال ۱۹۱۵ نامهٔ حجیم ده صفحه ای برایش نوشت که «توصیه هایی درمورد گفتگو، متانت، کالسکه، رقص، بیان، لباس پوشیدن و شخصیت ارائه می کرد». [ ۹] فیتزجرالد بعداً از این نامه برای اساس پیش نویس داستان خود در سال ۱۹۱۹ استفاده کرد. [ ۹] متن اصلی داستان بسیار طولانی تر بود، اما فیتزجرالد نزدیک به ۳٬۰۰۰ کلمه را کم کرد و پایان آن را نیز تغییر داد تا داستان برای ناشران جذاب تر شود.
فیتزجرالد نام شخصیت اصلی را برنیس گذاشت که به برنیس دوم مصر اشاره می کند. [ ۱۰] بر اساس افسانه، برنیس محبوب ترین دارایی خود — موهایش — را قربانی کرد تا از پیروزی در جنگ اطمینان حاصل کند. [ ۱۰] برای این عمل، خدایان به او افتخار بزرگی دادند: گیسوان او را به عنوان صورت فلکی گیسو در آسمان قرار دادند. [ ۱۰]





