برنکان

لغت نامه دهخدا

برنکان. [ ب َ رَ ] ( ع اِ ) گلیم سیاه. ( منتهی الارب ). کساء سیاه. ( از اقرب الموارد ). برکان. برکانی. ج ، بَرانِک. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس