برنجین. [ب ِ رِ ] ( ص نسبی ) منسوب به برنج ( فلز ). ساخته شده ازبرنج. ( ناظم الاطباء ). برنجی. و رجوع به برنج شود.
برنجین. [ ب ِ رِ ] ( ص نسبی ) منسوب به برنج که از حبوب است. ساخته شده از برنج. || پلو. چلو. ( یادداشت دهخدا ). || نوعی حلوا که از برنج و روغن و شکر سازند :
پس روید ای خیکهااز پیش من
کز برنجین چرب گشته ریش من.
حاج میرزا کریم خان.