برنجن


معنی انگلیسی:
ring

لغت نامه دهخدا

برنجن. [ ب َ رَ ج َ ] ( اِ ) حلقه ای باشد ازطلا و نقره و امثال آن که زنان در دست و پای کنند، آنچه در دست کنند دست برنجن و آنچه در پای کنند پای برنجن خوانند. ( برهان ) ( از آنندراج ). اورنجن. برنجین. ورنجن. || هر زینت زنانه. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) حلقه ای فلزی که زنان بمچ دست یا پا کنند : دست برنجن پای برنجن .

فرهنگ معین

(بَ رَ جَ ) (اِمر. ) حلقه ای فلزی که زنان به مچ دست یا پا کنند. ورنجن ، ورنجین و برنجین نیز گویند.

فرهنگ عمید

= النگو

پیشنهاد کاربران

برای یادسپاری تلفظ و معنی این کلمه بیاییم با کلمه بازی کنیم بطور مثال
مرنجان دلم را که این برنجان اعلاء
ز طلافروشی که برخاست مشکل نشیند.
اگر بخواهیم حرف الف را در برنجان ( بر وزن مرنجان ) برداریم چون الف با فتحه هماهنگ است می شود بَرَنجَن.

بپرس