برنایشتی
لغت نامه دهخدا
- برنایشتی کردن ؛ پشتی کردن و تعصب نمودن. ( برهان ). پشتی کردن و حمایت نمودن ونگهداری کردن و دستگیری نمودن و تعصب داشتن. ( ناظم الاطباء ).
|| نیروهای آهرمنی و دیوی ، در برابر نیروهای اورمزدی و الهی : گفت چون برنایشتی ها بسته گردد و روزه بود، دیو بسته گردد این قوت فرماینده بدی بسته گردد و آن دیو است. ( شرح قصیده ابوالهیثم از یادداشت محمد پروین گنابادی ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
تعصب و غیرت
بی برنایش: کسی ک غیرت نداره. بی غیرت
بی برنایش: کسی ک غیرت نداره. بی غیرت