برمکی. [ ب َ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به برمک ، که نام پدر خالد و جد ابوعلی یحیی و دو پسرش فضل و جعفر است. ( از الانساب سمعانی ). واحد برامکة که قومی اند موصوف به جود و کرم. ( از اقرب الموارد ). کسانی که از نسل برمک باشند. منسوب به طایفه برمک. ج ، بَرامکة. ( ناظم الاطباء ) :
جعفر صادق به قول ، جعفر برمک به جود
با هنر هاشمی ، با کرم برمکی.
خاقانی.
- امثال :مگر من برمکی هستم ؛ چرا بر من جور روا دارید؟ ( امثال و حکم دهخدا ).
|| مرد شجاع و نجیب و سخی. ( ناظم الاطباء ).