برق کردن

لغت نامه دهخدا

برق کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) درخشانیدن و روشن کردن. ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

درخشانیدن و روشن کردن .

پیشنهاد کاربران

برق کردن ؛ درخشیدن و برق زدن. ( ناظم الاطباء ) .

بپرس