دیکشنری
مترجم
بپرس
برق کردن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
برق کردن. [ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) درخشانیدن و روشن کردن. ( آنندراج ).
فرهنگ فارسی
درخشانیدن و روشن کردن .
پیشنهاد کاربران
برق کردن ؛ درخشیدن و برق زدن. ( ناظم الاطباء ) .
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها