برق وار. [ ب َ ] ( ص مرکب ) همانند برق. || مجازاً، تند و سریع. || درخشان : صبح ز مشرق چو کرد بیرق روز آشکارخنده زد اندر هوا بیرق او برقوار.خاقانی.
برق وار ؛ همانند برق :صبح ز مشرق چو کرد بیرق روز آشکارخنده زد اندر هوا بیرق او برق وار. خاقانی. ابر از حیا بخنده فروبرد برق وارکو زد قفای ابر بدست تر سخاش. خاقانی.+ عکس و لینک