برق و زرق

/barqozarq/

لغت نامه دهخدا

برق و زرق. [ ب َ ق ُ زَ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) درخشش و تابندگی. تلألؤ. روشنی و ساختگی. ( غیاث ). زرق و برق.

فرهنگ فارسی

درخشش و تابندگی روشنی و ساختگی .

پیشنهاد کاربران

برق هیجا و برق معرکه و وغا ؛ کنایه از آلات حرب و اسب تندرو. ( انجمن آرا ) .
برق و زرق ؛ روشنی و ساختگی. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) .

بپرس