برق ریختن

پیشنهاد کاربران

برق ریختن ؛ برق جهیدن. برق زدن :
فروغ روی تو برقی بخرمن گل ریخت
که جای نغمه شرار از زبان بلبل ریخت.
صائب ( از آنندراج ) .

بپرس