برفی شدن : [ اصطلاح کفتر بازی ] اوج گرفتن کبوتر درآسمان به طوری که به اندازه یک دانه برف دیده شود
( ( ناچار از این بام بآن بام راهی شد وسرش تو آسمان دنبال پلنگ بود. چشمان دائی بآسمان پر وخالی عادت داشت. هوا را بس دیده بود. پلنگ داشت برفی میشد. اما او ازش چشم برنمیگرفت. پلنگ خیلی اوج گرفته بود. اما هنوز او را میدید. مثل یک دانه برف در اوج آسمان پرپر میزد. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
... [مشاهده متن کامل]
( ( ناچار از این بام بآن بام راهی شد وسرش تو آسمان دنبال پلنگ بود. چشمان دائی بآسمان پر وخالی عادت داشت. هوا را بس دیده بود. پلنگ داشت برفی میشد. اما او ازش چشم برنمیگرفت. پلنگ خیلی اوج گرفته بود. اما هنوز او را میدید. مثل یک دانه برف در اوج آسمان پرپر میزد. ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
... [مشاهده متن کامل]