برفراشیدن

لغت نامه دهخدا

برفراشیدن. [ ب َ ف َ دَ ] ( مص مرکب ) فراشیدن : اقشعرار؛ از بیم برفراشیدن. ( المصادر زوزنی ). رجوع به فراشیدن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس