برف انداز ؛ جایی برای ریختن برف در آن : چهار چاه در حفر آورد. . . یکی جهت تناول شرب از آب زلال و در پهلوی آن جهت برف انداز و غسالات و ابوال. ( ترجمه محاسن اصفهان ) .
- || پارو. ( یادداشت مؤلف ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || کسی که در روزهای برف به کار فروریختن برفهای پشت بامها اشتغال می ورزد و با صدای بلند در کوی و برزن فریاد می کند �آی برف انداز!�.
- || پارو. ( یادداشت مؤلف ) .
... [مشاهده متن کامل]
- || کسی که در روزهای برف به کار فروریختن برفهای پشت بامها اشتغال می ورزد و با صدای بلند در کوی و برزن فریاد می کند �آی برف انداز!�.
برف انداز ؛ جایی برای ریختن برف در آن : چهار چاه در حفر آورد. . . یکی جهت تناول شرب از آب زلال و در پهلوی آن جهت برف انداز و غسالات و ابوال. ( ترجمه محاسن اصفهان ) .
برف انداز محلی است که برف ساختمان در آن محل فرود می آیدو نمی تواند در محل دیگر ریخته شود