برغز
لغت نامه دهخدا
برغز. [ ب ُ غ ُ ] ( ع اِ ) رجوع به بَرغز شود. || ( ص ) مرد بدخلق. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). یا این تصحیف بزغر است بتقدیم زاء معجمه بر راه مهمله. ( منتهی الارب ).
برغز. [ ب ُ غ َ ] ( اِخ ) بلغار در اصطلاح قاضی صاعد اندلسی. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به بلغار شود.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید