برضد


برابر پارسی: واروی، رویاروی، در دشمنی با، در برابر

معنی انگلیسی:
con, versus, anti, against, contrary to

مترادف ها

against (حرف اضافه)
با، مجاور، مخالف، ضد، علیه، در برابر، در مقابل، بر، به، برعلیه، برضد، بسوی

athwart (حرف اضافه)
مخالف، برضد

versus (حرف اضافه)
در برابر، در مقابل، برضد

contra (حرف اضافه)
برضد

anti- (پیشوند)
غیر، مخالف، ضد، علیه، برضد، پاد، بجای، درعوض

فارسی به عربی

ضد , مقابل

پیشنهاد کاربران

بپرس