parch (فعل)خشک شدن، بریان کردن، برشته کردن، نیم سوز کردن، تفتیدن، افتاب سوخته کردنtoast (فعل)سرخ شدن، برشته کردن، بسلامتی کسی نوشیدنbrown (فعل)قهوه ای کردن، برشته کردن
برشته حرف زدن ( ب رشته حرف زدن ) به معنای شمرده شمرده و دقیق حرف زدن و پرهیز از پراکنده گویی و آشفته گویی.+ عکس و لینک