برشتن


مترادف برشتن: برشته کردن، بریان کردن، تف دادن، تفت دادن، بو دادن، سوخاری کردن

معنی انگلیسی:
to roast, to torrefy, parch

لغت نامه دهخدا

برشتن. [ ب ِ رِ ت َ ] ( مص ) برشته کردن. بریان نمودن. ( آنندراج ). بریان کردن چنانکه نان را از تیز کردن آتش یا دیر بیرون کردن از تنور :
بهل تا باشد این آتش فروزان
کبابی را که ببرشتی مسوزان.
فخرالدین اسعد ( ویس و رامین ).
و چنانکه گندم و شاهدانه و امثال آن را بر تابه به آتش نهادن بی آب. بو دادن. ( یادداشت مؤلف ). تاب دادن :
ز خاک عشق دمیده ست دانه ام صائب
به آتش رخ گل می توان برشت مرا.
صائب.
|| ریسیدن. ( از: ب + رشتن ). رجوع به رشتن و ریسیدن شود.

فرهنگ فارسی

بریان کردن، تفت دادن، بودادن، برشته
( مصدر ) ۱- بریان کردن . ۲- تف دادن بو دادن . ۳- پختن .

فرهنگ معین

(بِ رِ تَ ) [ په . ] (مص م . ) ۱ - بریان کردن . ۲ - پختن .

فرهنگ عمید

۱. بریان کردن.
۲. تف دادن.
۳. بو دادن.

گویش مازنی

/baroshten/ به شدت کتک زدن - کنایه از بد و بیراه گفتن – فحاشی ۳تکاندن میوه ی درختانی همچون گردو به وسیله ی چوب بلند & ریسیدن

واژه نامه بختیاریکا

بِرِسِستِن

مترادف ها

fry (فعل)
سرخ شدن، سرخ کردن، برشتن، روی آتش پختن

roast (فعل)
کباب کردن، بریان کردن، سرخ شدن، سرخ کردن، برشتن، برشته شدن، دود زدن

فارسی به عربی

تکلس , شواء

پیشنهاد کاربران

این واژه برشتن پارسی است و واژه برش هم از ریشه ی واژه برشتن است.
منبع. فرهنگ فارسی
برشتن
برشتن یا بریان کردن
ریشه برشتن و برشته شدن در هند واروپائی بهرو bhreu یا برشته کردن و مستقیم در معرض حرارت زیاد قرار دادن است و واژه ای در مقابل ان در اوستا یافت نشد ولی در سانسکریت. bhrjjana بهرجان معنی برشته کردن میدهد که باواژه بریان در فارسی همخوان میباشد. در انگلیسی واژه های نان bread - بریل broil - برات broth یکنوع سوپ یا بویانbouillon در فرانسه در ردیف واژه برشتن و بریان قرار دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

بن مضارع

بپرس