برسانیدن

لغت نامه دهخدا

برسانیدن. [ب ِ رَ / رِ دَ ] ( مص ) تمام کردن. ( ترجمان القرآن ): النزف ؛ برسیدن آب چاه و برسانیدن آب. ( المصادر زوزنی ). || رساندن. رسانیدن. تبلیغ. || برسیدن. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به رسانیدن شود.

فرهنگ فارسی

تمام کردن برسیدن آب چاه و برسانیدن آب .

پیشنهاد کاربران

سلام علیکم دوستان عزیز وقت شما بخیر �ستان عزیز متاسفانه سایت های فیسبوک من را به هر علتی نمی دانم ولی مسدود شده اگر شما درخواستی به من و دعوتی ارسال کنید که من مجدداً بتوانم به سایتم برگردم چشم من در خدمت شما هستم دوستدار شما علیرضا تشکر

بپرس