برساختگی

لغت نامه دهخدا

برساختگی. [ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) آمادگی. آرایش. خودآرایی :
هرچه پرسیش ز رعنایی و برساختگی
عربی وار جوابم دهد آن ماه عرب.
سنایی.
|| جعل. ساختگی. رجوع به برساخته و نیز رجوع به برساختن و ساختن شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس