برزیده. [ ب َ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از برزیدن ، کرده. عمل کرده. معمول داشته : و سلوک شیوه رشاد ببرزیده. ( جهانگشای جوینی ). و رجوع به برزیدن شود.