همه وادیج پرانگور و همه جای عصیر
زانچ ورزید کنون بربخورد برزگرا.
شاکر بخاری.
و در این ماه [ شهریور ] برزگران را دادن خراج آسان تر باشد. ( نوروزنامه ).از آفتاب و هوا دان که تخم یابدبالش
ز برزگر چه برآید جز آنکه تخم فشاند.
خاقانی.
چون برزگری بود که تخم در زمین پراکند و در تعهد بازو و قوت آب دادن غفلت برزد. ( سندبادنامه ).برزگر آن دانه که می پرورد
آید روزی که ازو برخورد.
نظامی.
این عهد شکن که روزگار است چون برزگران تخم کار است.
نظامی.
عقل بود برزگر و تخم روح آب دهش خضر و مسیحا و نوح.
فخر کورگانی ( از یادداشت دهخدا ).
|| پرورش کننده. ( شرفنامه منیری ).