بررسی
/barresi/
مترادف بررسی: امعان، بازدید، بازبینی، تتبع، تجسس، تحقیق، تعمق، تفحص، جست وجو، رسیدگی، غور، کاوش، مداقه، مطالعه، ملاحظه، نظارت، وارسی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن. بازرسی شدن.
|| امعان نظر در نوشته ای. غوررسی و اظهار نظر در محتوای کتابی یا مقاله ای. مطالعه. اقتراح.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. مطالعه و تحقیق.
فرهنگستان زبان و ادب
[عمومی] ← سانسور
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه آزاد فارسی
بررسی (review)
تحلیل انتقادی اجرای زندۀ یک اثر (مانند موسیقی یا نمایش)، یا یکی از برنامه های رادیو ـ تلویزیون، یا اثری چاپی. گزارش تحلیلی تماماً اظهارنظر شخصی است.
تحلیل انتقادی اجرای زندۀ یک اثر (مانند موسیقی یا نمایش)، یا یکی از برنامه های رادیو ـ تلویزیون، یا اثری چاپی. گزارش تحلیلی تماماً اظهارنظر شخصی است.
wikijoo: بررسی
مترادف ها
تحصیل، بررسی، مطالعه، درس، اتاق مطالعه، غور و بررسی، موضوع تحصیلی
مشورت، تامل، اندیشه، خیال، غور، شور، بررسی، سنجش
بهی، مباحثه، مناظره، بررسی، گفتگو، مذاکره، بحی و جدل
براورد، ممیزی، بررسی، بازدید، نقشه برداری، زمینه یابی، مطالعه مجمل، بردید
حواله، مکی، برات، بوته، چک، بررسی، چک بانک
رسیدگی، لمس، اداره، بررسی
تحقیق، رسیدگی، موشکافی، بررسی، بررسی دقیق، مداقه
منع، بررسی، مقابله
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پی جویی
واکاوی
پژوهش
سنجش، مشاهده
مطالعه
پوزش میخوام ولی{ فارسی} بررسی میشود ( بررسی ) . . . همین!
تحقیق