بَردِگی سِتیزی (abolitionism)
بَردِگی سِتیزی
بَردِگی سِتیزی
جنبشی که در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ اوج گرفت. در ابتدا هدف آن پایان دادن به تجارت برده، و سپس لغو نهاد برده داری و آزادی بردگان بود. در انگلستان، ویلیام ویلبرفورس مخالف اصلی برده داری بود که موفق شد لایحۀ لغو تجارت برده را به تصویب برساند (۱۸۰۷). در امریکا، برده داری رسماً با اعلامیۀ آزادی بردگان (۱۸۶۳) آبراهام لینکلن لغو شد، اما تا ۱۸۶۵، بعد از پیروزی اتحادیه در جنگ داخلی، اجرا نشد. این مسئله که آیا برده داری در ایالات جدید مجاز است یا نه، از عوامل مهم فروپاشی اتحادیه و جنگ داخلی در امریکا بود. هرچند حکومت ها رسماً به برده داری خاتمه دادند، اما لغو برده داری نتیجۀ مبارزۀ گروه های متعدد ضدبرده داری بود که چندین دهه ادامه داشت. این گروه ها به رغم اختلاف عقیده، از گروه های مذهبی تا آزادی خواهان را تشکیل می دادند. رهبران و اعضای آن ها نیز از قشرهای گوناگون اجتماعی، از ثروتمندان و قدرتمندان تا فقیرترین کارگران و کشاورزان، برخاسته بودند. در بریتانیا، تجارت برده با مساعی گروه هایی همچون انجمن دوستان (کوئیکرها)، انجمن الغای تجارت برده، انجمن کاهش و لغو تدریجی برده داری، انجمن رهایی زنان گلاسگو، و انجمن ضدبرده داری زنان دارلینگتون پایان یافت. این سازمان ها برای گسترش آرمان خود از روزنامه، کتاب و گردهمایی های همگانی استفاده کردند. تلاش آنان را برای نفوذ بر اعضای پارلمان و مجلس اعیان به منظور حمایت آنان از بردگی ستیزی نباید نادیده گرفت. حکومت بریتانیا تجارت برده را در امپراتوری بریتانیا بین سال های ۱۸۰۷ تا ۱۸۳۳ لغو کرد. اولین قانون مهم، لایحۀ لغو تجارت برده، در ۱۸۰۷ تصویب شد، که طبق آن، کشتی های انگلیسی مجاز به حمل برده نبودند، اما اثر آن محدود بود زیرا مالکیت و فروش برده هنوز قانونی بود، و مالکان کشتی ها تلاش می کردند این قانون را نادیده بگیرند. در ۱۸۲۵ دولت هر نوع تجارت برده را در امپراتوری بریتانیا ممنوع کرد، و در ۱۸۳۳ همۀ برده ها در امپراتوری بریتانیا آزاد شدند، و سرانجام تجارت برده به پایان رسید. لغو برده داری در بریتانیا حاصل تلاش های مشترک افراد، گروه های مبارز، فشار مردمی، اعتقادات دینی، و قدرت مجلس بود. لغوبرده داری در امریکا بحث برانگیزتر و طولانی تر بود، چون بردگان در بیشتر نقاط کشور زندگی و کار می کردند. ایالت های برده دار جنوبی امریکا، در دهۀ ۱۶۰۰م اقتصاد خود را براساس کار میلیون ها برده قرار داده بودند، و تمهیدات قانونی پس از استقلال از بریتانیا در ۱۷۸۳ برده داری را در ایالت هایی که در آن ها برده وجود داشت مجاز شمرد. اما حتی در قرن ۱۸ نیز وجود برده داری سبب اختلاف نظر بین نویسندگان قانون اساسیو مواد ائتلاف شده بود. در اواسط قرن ۱۹، با گسترش امریکا به سمت غرب، تداوم برده داری به کشمکش شدید بین شمال و جنوب منجر شد. از نخستین سازمان های ضدبرده داری در امریکا انجمن ضدبرده داری بود که آرتور و لوئیس تَپاندر نیویورک تأسیس کردند (۱۸۳۱). انجمن با گذشت دَه سال به تشکیلاتی ملی تبدیل شد که بیش از ۲۵۰هزار عضو در ۲هزار گروه جداگانه داشت. جامعۀ ضدبرده داری از حمایت همان گروه های مسیحی تندرویی برخوردار بود که طی ۵۰ سال گذشته به بردگی ستیزی در بریتانیا دامن زده بودند. کوئیکرها و متدیستها شرایط مناسبی را برای مخالفان برده داری فراهم آوردند. بردگی ستیزی از پشتیبانی شمار کثیر سیاه پوستان آزاد ایالت های شمالی امریکا نیز برخوردار شد. بیشتر گروه های طرفدار الغای برده داری در دهه های ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ پدیدار شدند. در ۱۸۴۰ انجمن ضدبرده داری امریکایی و خارجی به منزلۀ شاخه ای از انجمن ضدبرده داری تشکیل شد. برای کمک به بردگان جنوب برای رسیدن به مناطق امن شمال راه های فرار در نظر گرفته شد. مشهورترین آن ها سازمان سرّی راه آهن زیرزمینی بود که هریت تابمن، نخستین برده ای که در ۱۸۴۹ از جنوب گریخته بود، آن را بنیاد نهاد. سه حزب سیاسی ملی، حزب لیبرال(آزادی خواه)، حزب خاک آزادو حزب جمهوری خواه سیاست بردگی ستیزی را در برنامه های خود برگزیدند (۱۸۴۰ـ۱۸۵۴). در ۱۸۶۱، پس از پیروزی آبراهام لینکلن جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، کشور درگیر جنگ داخلی چهارساله ای شد که برده داری از عوامل اصلی آغاز آن بود. لینکلن در ۱۸۶۳ بیانیۀ آزادی بردگان را صادر و در دسامبر ۱۸۶۵، با پایان جنگ داخلی، سیزدهمین اصلاحیۀ قانون اساسی امریکارسماً برده داری را در امریکا لغو کرد.
بَردِگی سِتیزی
بَردِگی سِتیزی
جنبشی که در اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ اوج گرفت. در ابتدا هدف آن پایان دادن به تجارت برده، و سپس لغو نهاد برده داری و آزادی بردگان بود. در انگلستان، ویلیام ویلبرفورس مخالف اصلی برده داری بود که موفق شد لایحۀ لغو تجارت برده را به تصویب برساند (۱۸۰۷). در امریکا، برده داری رسماً با اعلامیۀ آزادی بردگان (۱۸۶۳) آبراهام لینکلن لغو شد، اما تا ۱۸۶۵، بعد از پیروزی اتحادیه در جنگ داخلی، اجرا نشد. این مسئله که آیا برده داری در ایالات جدید مجاز است یا نه، از عوامل مهم فروپاشی اتحادیه و جنگ داخلی در امریکا بود. هرچند حکومت ها رسماً به برده داری خاتمه دادند، اما لغو برده داری نتیجۀ مبارزۀ گروه های متعدد ضدبرده داری بود که چندین دهه ادامه داشت. این گروه ها به رغم اختلاف عقیده، از گروه های مذهبی تا آزادی خواهان را تشکیل می دادند. رهبران و اعضای آن ها نیز از قشرهای گوناگون اجتماعی، از ثروتمندان و قدرتمندان تا فقیرترین کارگران و کشاورزان، برخاسته بودند. در بریتانیا، تجارت برده با مساعی گروه هایی همچون انجمن دوستان (کوئیکرها)، انجمن الغای تجارت برده، انجمن کاهش و لغو تدریجی برده داری، انجمن رهایی زنان گلاسگو، و انجمن ضدبرده داری زنان دارلینگتون پایان یافت. این سازمان ها برای گسترش آرمان خود از روزنامه، کتاب و گردهمایی های همگانی استفاده کردند. تلاش آنان را برای نفوذ بر اعضای پارلمان و مجلس اعیان به منظور حمایت آنان از بردگی ستیزی نباید نادیده گرفت. حکومت بریتانیا تجارت برده را در امپراتوری بریتانیا بین سال های ۱۸۰۷ تا ۱۸۳۳ لغو کرد. اولین قانون مهم، لایحۀ لغو تجارت برده، در ۱۸۰۷ تصویب شد، که طبق آن، کشتی های انگلیسی مجاز به حمل برده نبودند، اما اثر آن محدود بود زیرا مالکیت و فروش برده هنوز قانونی بود، و مالکان کشتی ها تلاش می کردند این قانون را نادیده بگیرند. در ۱۸۲۵ دولت هر نوع تجارت برده را در امپراتوری بریتانیا ممنوع کرد، و در ۱۸۳۳ همۀ برده ها در امپراتوری بریتانیا آزاد شدند، و سرانجام تجارت برده به پایان رسید. لغو برده داری در بریتانیا حاصل تلاش های مشترک افراد، گروه های مبارز، فشار مردمی، اعتقادات دینی، و قدرت مجلس بود. لغوبرده داری در امریکا بحث برانگیزتر و طولانی تر بود، چون بردگان در بیشتر نقاط کشور زندگی و کار می کردند. ایالت های برده دار جنوبی امریکا، در دهۀ ۱۶۰۰م اقتصاد خود را براساس کار میلیون ها برده قرار داده بودند، و تمهیدات قانونی پس از استقلال از بریتانیا در ۱۷۸۳ برده داری را در ایالت هایی که در آن ها برده وجود داشت مجاز شمرد. اما حتی در قرن ۱۸ نیز وجود برده داری سبب اختلاف نظر بین نویسندگان قانون اساسیو مواد ائتلاف شده بود. در اواسط قرن ۱۹، با گسترش امریکا به سمت غرب، تداوم برده داری به کشمکش شدید بین شمال و جنوب منجر شد. از نخستین سازمان های ضدبرده داری در امریکا انجمن ضدبرده داری بود که آرتور و لوئیس تَپاندر نیویورک تأسیس کردند (۱۸۳۱). انجمن با گذشت دَه سال به تشکیلاتی ملی تبدیل شد که بیش از ۲۵۰هزار عضو در ۲هزار گروه جداگانه داشت. جامعۀ ضدبرده داری از حمایت همان گروه های مسیحی تندرویی برخوردار بود که طی ۵۰ سال گذشته به بردگی ستیزی در بریتانیا دامن زده بودند. کوئیکرها و متدیستها شرایط مناسبی را برای مخالفان برده داری فراهم آوردند. بردگی ستیزی از پشتیبانی شمار کثیر سیاه پوستان آزاد ایالت های شمالی امریکا نیز برخوردار شد. بیشتر گروه های طرفدار الغای برده داری در دهه های ۱۸۴۰ و ۱۸۵۰ پدیدار شدند. در ۱۸۴۰ انجمن ضدبرده داری امریکایی و خارجی به منزلۀ شاخه ای از انجمن ضدبرده داری تشکیل شد. برای کمک به بردگان جنوب برای رسیدن به مناطق امن شمال راه های فرار در نظر گرفته شد. مشهورترین آن ها سازمان سرّی راه آهن زیرزمینی بود که هریت تابمن، نخستین برده ای که در ۱۸۴۹ از جنوب گریخته بود، آن را بنیاد نهاد. سه حزب سیاسی ملی، حزب لیبرال(آزادی خواه)، حزب خاک آزادو حزب جمهوری خواه سیاست بردگی ستیزی را در برنامه های خود برگزیدند (۱۸۴۰ـ۱۸۵۴). در ۱۸۶۱، پس از پیروزی آبراهام لینکلن جمهوری خواه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، کشور درگیر جنگ داخلی چهارساله ای شد که برده داری از عوامل اصلی آغاز آن بود. لینکلن در ۱۸۶۳ بیانیۀ آزادی بردگان را صادر و در دسامبر ۱۸۶۵، با پایان جنگ داخلی، سیزدهمین اصلاحیۀ قانون اساسی امریکارسماً برده داری را در امریکا لغو کرد.
wikijoo: بردگی_ستیزی