[ویکی فقه] برده در تمثیل قرآنی. قرآن کریم گاه جهت تبیین برخی از حقایق و مفاهیم عالی انسانی و تربیتی برای مخاطبان از روش تمثیل بهره جسته است.
از جمله تمثیل های رایج در قرآن مَثَل زدن به بردگان، و فرهنگ حاکم آن روز بر بردگی است؛ در آیه ۷۵ نحل مشرکان را به برده مملوکی تشبیه کرده که توان انجام دادن هیچ کاری را ندارند و در مقابل، انسان مؤمن را همچون انسان آزاده ای دانسته که اختیار کامل دارد و اموالش را در راه خدا انفاق می کند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبدًا مَملوکًا لا یَقدِرُ عَلی شَیء ومَن رَزَقنهُ مِنّا رِزقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنهُ سِرًّا وجَهرًا هَل یَستَوونَ». قدرت و اختیار نداشتن انسان مشرک یا از آن جهت است که بنده خدا نیست و در قید عبودیت دیگران است یا بدان جهت است که چون کار خیر همچون انفاق در راه خدا نمی کند گویا همچون برده ای است که توان هیچ کاری ندارد. برخی مراد از این تمثیل را خدایان باطل و فاقد قدرت یعنی بت ها در مقابل خدای قادر و توانا دانسته اند که خدایان باطل همانند برده قدرت بر هیچ کاری ندارد؛ اما خدای یگانه همچون انسان آزاده اختیار کامل برای انجام هر کاری را دارد.
تمثیل به برده لال
در آیه بعد انسان کافر را به برده ای لال، بی اختیار و سربار مولا تشبیه کرده است:«وضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَجُلَینِ اَحَدُهُما اَبکَمُ لا یَقدِرُ عَلی شَیء وهُوَ کَلٌّ عَلی مَولهُ اَینَما یُوَجِّههُ لا یَأتِ بِخَیر هَل یَستَوی هُوَ ومَن یَأمُرُ بِالعَدلِ وهُوَ عَلی صِرط مُستَقیم». همان گونه که برده لال به جهت مملوک بودن و نداشتن قدرت بیان قادر بر انجام کاری نیست انسان مشرک نیز به جهت اسارت در دام شرک و خرافات و سپردن امور خویش به بت ها قادر به انجام هیچ کاری نیست. برخی مقصود از این تمثیل را نیز خدای یگانه و خدایان باطل و قدرت نداشتن خدایان باطل در برابر خداوند یکتا دانسته اند. در سوره روم /۳۰ نیز پس از آن که از دلایل توحید و معاد سخن به میان آورده به رابطه میان بردگان و مالکان اشاره کرده که مالکان حاضر نیستند آنان را با خود شریک سازند تا با یکدیگر مساوی گردند: «ضَرَبَ لَکُم مَثَلاً مِن اَنفُسِکُم هَل لَکُم مِن ما مَلَکَت اَیمنُکُم مِن شُرَکاءَ فیما رَزَقنکُم فَاَنتُم فیهِ سَواءٌ تَخافونَهُم کَخیفَتِکُم اَنفُسَکُم». قرآن با این مثال در صدد بیان این نکته است که وقتی شما در مورد بردگانتان که ملک مجازی شما هستند شرکت در اموالتان و برابر شدن آنان با خود را نادرست می دانید چگونه مخلوق های خدا همچون مسیح ، فرشتگان ، جن و بت ها را که مخلوق و ملک حقیقی خدا هستند شریک خدا می شمارید. برخی مثال فوق را اشاره به سخن مشرکان در حجّ و هنگام لبیک گفتن می دانند که می گفتند:برای خدا شریکی نیست، جز شریکی که خدا مالک او و مالک املاک اوست. در آیه ۲۹ زمر نیز برای اثبات منفعت یک خدایی و مضرات خدایان متعدد به وضعیت دو برده مثال می زند که یکی از آنان ارباب متعدد با خواسته های متضاد دارد؛ اما دیگری دارای یک سرپرست است:«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَجُلاً فیهِ شُرَکاءُ مُتَشکِسونَ و رَجُلاً سَلَمًا لِرَجُل هَل یَستَویانِ مَثَلاً»، بنابراین آنان که به خدایان متعدد دل بسته اند جز حیرت در زندگی بهره ای ندارند؛ اما آنان که به خدای یگانه ایمان آورده اند برنامه زندگی و سرنوشت آنان روشن است و در زندگی و آینده خویش حیرتی ندارند.
از جمله تمثیل های رایج در قرآن مَثَل زدن به بردگان، و فرهنگ حاکم آن روز بر بردگی است؛ در آیه ۷۵ نحل مشرکان را به برده مملوکی تشبیه کرده که توان انجام دادن هیچ کاری را ندارند و در مقابل، انسان مؤمن را همچون انسان آزاده ای دانسته که اختیار کامل دارد و اموالش را در راه خدا انفاق می کند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً عَبدًا مَملوکًا لا یَقدِرُ عَلی شَیء ومَن رَزَقنهُ مِنّا رِزقًا حَسَنًا فَهُوَ یُنفِقُ مِنهُ سِرًّا وجَهرًا هَل یَستَوونَ». قدرت و اختیار نداشتن انسان مشرک یا از آن جهت است که بنده خدا نیست و در قید عبودیت دیگران است یا بدان جهت است که چون کار خیر همچون انفاق در راه خدا نمی کند گویا همچون برده ای است که توان هیچ کاری ندارد. برخی مراد از این تمثیل را خدایان باطل و فاقد قدرت یعنی بت ها در مقابل خدای قادر و توانا دانسته اند که خدایان باطل همانند برده قدرت بر هیچ کاری ندارد؛ اما خدای یگانه همچون انسان آزاده اختیار کامل برای انجام هر کاری را دارد.
تمثیل به برده لال
در آیه بعد انسان کافر را به برده ای لال، بی اختیار و سربار مولا تشبیه کرده است:«وضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَجُلَینِ اَحَدُهُما اَبکَمُ لا یَقدِرُ عَلی شَیء وهُوَ کَلٌّ عَلی مَولهُ اَینَما یُوَجِّههُ لا یَأتِ بِخَیر هَل یَستَوی هُوَ ومَن یَأمُرُ بِالعَدلِ وهُوَ عَلی صِرط مُستَقیم». همان گونه که برده لال به جهت مملوک بودن و نداشتن قدرت بیان قادر بر انجام کاری نیست انسان مشرک نیز به جهت اسارت در دام شرک و خرافات و سپردن امور خویش به بت ها قادر به انجام هیچ کاری نیست. برخی مقصود از این تمثیل را نیز خدای یگانه و خدایان باطل و قدرت نداشتن خدایان باطل در برابر خداوند یکتا دانسته اند. در سوره روم /۳۰ نیز پس از آن که از دلایل توحید و معاد سخن به میان آورده به رابطه میان بردگان و مالکان اشاره کرده که مالکان حاضر نیستند آنان را با خود شریک سازند تا با یکدیگر مساوی گردند: «ضَرَبَ لَکُم مَثَلاً مِن اَنفُسِکُم هَل لَکُم مِن ما مَلَکَت اَیمنُکُم مِن شُرَکاءَ فیما رَزَقنکُم فَاَنتُم فیهِ سَواءٌ تَخافونَهُم کَخیفَتِکُم اَنفُسَکُم». قرآن با این مثال در صدد بیان این نکته است که وقتی شما در مورد بردگانتان که ملک مجازی شما هستند شرکت در اموالتان و برابر شدن آنان با خود را نادرست می دانید چگونه مخلوق های خدا همچون مسیح ، فرشتگان ، جن و بت ها را که مخلوق و ملک حقیقی خدا هستند شریک خدا می شمارید. برخی مثال فوق را اشاره به سخن مشرکان در حجّ و هنگام لبیک گفتن می دانند که می گفتند:برای خدا شریکی نیست، جز شریکی که خدا مالک او و مالک املاک اوست. در آیه ۲۹ زمر نیز برای اثبات منفعت یک خدایی و مضرات خدایان متعدد به وضعیت دو برده مثال می زند که یکی از آنان ارباب متعدد با خواسته های متضاد دارد؛ اما دیگری دارای یک سرپرست است:«ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً رَجُلاً فیهِ شُرَکاءُ مُتَشکِسونَ و رَجُلاً سَلَمًا لِرَجُل هَل یَستَویانِ مَثَلاً»، بنابراین آنان که به خدایان متعدد دل بسته اند جز حیرت در زندگی بهره ای ندارند؛ اما آنان که به خدای یگانه ایمان آورده اند برنامه زندگی و سرنوشت آنان روشن است و در زندگی و آینده خویش حیرتی ندارند.
wikifeqh: برده_در_تمثیل_قرآنی