بردبل

لغت نامه دهخدا

بردبل. [ ب َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان والانجرد بخش مرکزی شهرستان بروجرد، جلگه و معتدل است. سکنه آن 345 تن است. و آب آن از قنات و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است و راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

بردبل. [ ب َ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان آب سرده بخش چغلوندی شهرستان خرم آباد. کوهستانی و سردسیری و مالاریائی است. سکنه آن 120 تن می باشد. آب آن از چشمه علی بیک و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی و فرش بافی است.راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه بیرانوند بوده در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند و برای تعلیف احشام ییلاق و قشلاق میروند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

بردبل. [ ب َ دَ ب َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان چرداول بخش شیروان چرداول شهرستان ایلام. سکنه آن 120 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس