بردال

لغت نامه دهخدا

بردال. [ ب َ ] ( اِ ) پرگال. ( آنندراج ) ( برهان ). پرگار. ( آنندراج ) ( شرفنامه منیری ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

پرگال پرگار .

فرهنگ عمید

= پرگار

پیشنهاد کاربران

بر داله به وسیله به شکل حرف انگلیسی W که با تخته وچوب میساختن و روی چهارپایان میذاشتن بطوری که گود ی آن روی کمر چهار پایان قرار می گرفت ودو ط رف بالای آن معمولا ظرف آبی مثل بشکه های پلاستیکی و یا از ورقهای فلزی درست شده بود استفاده میکردند