[ویکی فقه] برای آنکه با نگرش عارفانه و صوفیانه درباره قیام امام حسین (علیه السلام) آشنا شویم، لازم است نخست مکتب عرفان را مروری کرده، نگاهی به اندیشه عرفان و تصوف بیفکنیم.
در مکتب عرفان، عقل تحقیر می شود و آنچه ارزش می یابد، دل و عشق (البته عشق خدایی) است:در سر عارف سواد و حرف نیست جز دل اسپید همچون برف نیست عرفا عشق را محور قرار داده، آن را در همه چیز ساری و جاری می دانند؛ چنان که حافظ می گوید: «حریم عشق را درگه، بسی بالاتر از عقل است».مولوی نیز می گوید:عشق بحری، آسمان بر وی کفی • چون زلیخا در هوای یوسفی از سوی دیگر، عرفا جوهره انسان را ملکوتی و نفخه الهی می دانند که از اصل خود دور افتاده و در این جهان مادی و در پیکر جسمانی زندانی شده است و همواره از درد فراق و هجران، یعنی هجران از اصل ملکوتی خود می نالد و همواره در تب و تاب است تا از کالبد جسمانی آزاد شده، به اصل خود برگردد. در آن موقع است که به کمال می رسد. حافظ می گوید:رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم •تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم عرفا گاهی این معنا را در قالب مثل هایی همچون طوطی ای که از هندوستان دور افتاده و در قفس افتاده بود و می خواست از قفس آزاد شده، به سوی هندوستان پر بکشد، یا همچون نی که از نیستان بریده شده و از آن دور افتاده، ترسیم می کنند:چنانکه مولوی میگوید:بشنو از نی چون حکایت می کند• وز جدایی ها شکایت می کندکز نیستان چون مرا ببریده اند• از نفیرم مرد و زن نالیده اند
← اشکال بینش عرفا
نگاه صوفیانه و عارفانه به قیام عاشورا، به سبب همسویی آن با «زبان دل»، مقبولیت و جذابیت خاصی دارد. بی تردید یکی از اساسی ترین جنبه های پر جاذبه حادثه عاشورا، جنبه پاکبازی امام حسین (علیه السلام) در راه معبود است که صوفیان و عارفان، آن را به صورتی زیبا و دلنشین تصویر کرده اند؛ اما این نگاه، پیراسته از تامل و اشکال نیست.مهمترین نقدی که متوجه این نگاه است، یک سونگری آن است؛ زیرا، چنان که اشاره شد، تنها شهادت امام حسین (علیه السلام) را در کانون توجه قرار داده و به مقدمات و اسباب و علل سیاسی و انگیزه های دینی آن توجه نکرده است؛ در حالی که این حادثه بی نظیر تاریخ را باید همه جانبه و با توجه به ابعاد گوناگون آن بررسی کرد، و نباید از اهمیت بعد سیاسی و اجتماعی و تکلیف شرعی مربوط به آن، و نیز عبرت آموزی های آن غفلت کرد. البته دیدگاه بسیاری از متصوفه در سایر امور اجتماعی هم از چنین آفتی مصون نبوده است. درهرصورت آنچه در سخنان این گروه موج میزند، « تولی، است؛ اما از تبری» و محکوم کردن یزید و یزیدیان خبری نیست.
در مکتب عرفان، عقل تحقیر می شود و آنچه ارزش می یابد، دل و عشق (البته عشق خدایی) است:در سر عارف سواد و حرف نیست جز دل اسپید همچون برف نیست عرفا عشق را محور قرار داده، آن را در همه چیز ساری و جاری می دانند؛ چنان که حافظ می گوید: «حریم عشق را درگه، بسی بالاتر از عقل است».مولوی نیز می گوید:عشق بحری، آسمان بر وی کفی • چون زلیخا در هوای یوسفی از سوی دیگر، عرفا جوهره انسان را ملکوتی و نفخه الهی می دانند که از اصل خود دور افتاده و در این جهان مادی و در پیکر جسمانی زندانی شده است و همواره از درد فراق و هجران، یعنی هجران از اصل ملکوتی خود می نالد و همواره در تب و تاب است تا از کالبد جسمانی آزاد شده، به اصل خود برگردد. در آن موقع است که به کمال می رسد. حافظ می گوید:رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم •تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم عرفا گاهی این معنا را در قالب مثل هایی همچون طوطی ای که از هندوستان دور افتاده و در قفس افتاده بود و می خواست از قفس آزاد شده، به سوی هندوستان پر بکشد، یا همچون نی که از نیستان بریده شده و از آن دور افتاده، ترسیم می کنند:چنانکه مولوی میگوید:بشنو از نی چون حکایت می کند• وز جدایی ها شکایت می کندکز نیستان چون مرا ببریده اند• از نفیرم مرد و زن نالیده اند
← اشکال بینش عرفا
نگاه صوفیانه و عارفانه به قیام عاشورا، به سبب همسویی آن با «زبان دل»، مقبولیت و جذابیت خاصی دارد. بی تردید یکی از اساسی ترین جنبه های پر جاذبه حادثه عاشورا، جنبه پاکبازی امام حسین (علیه السلام) در راه معبود است که صوفیان و عارفان، آن را به صورتی زیبا و دلنشین تصویر کرده اند؛ اما این نگاه، پیراسته از تامل و اشکال نیست.مهمترین نقدی که متوجه این نگاه است، یک سونگری آن است؛ زیرا، چنان که اشاره شد، تنها شهادت امام حسین (علیه السلام) را در کانون توجه قرار داده و به مقدمات و اسباب و علل سیاسی و انگیزه های دینی آن توجه نکرده است؛ در حالی که این حادثه بی نظیر تاریخ را باید همه جانبه و با توجه به ابعاد گوناگون آن بررسی کرد، و نباید از اهمیت بعد سیاسی و اجتماعی و تکلیف شرعی مربوط به آن، و نیز عبرت آموزی های آن غفلت کرد. البته دیدگاه بسیاری از متصوفه در سایر امور اجتماعی هم از چنین آفتی مصون نبوده است. درهرصورت آنچه در سخنان این گروه موج میزند، « تولی، است؛ اما از تبری» و محکوم کردن یزید و یزیدیان خبری نیست.
wikifeqh: برداشت_عرفانی_از_قیام_عاشورا