( بَرد خواستن سر اِشکَندِن ) سنگ خواستن سر را شکستن. کنایه از انجام ندادن هیچ کاری حتی یک کار مضر که به سُخره به طرف مقابل گفته می شود. مثلاً یَه بَرد ِبِدُم سَرم ِبِشکَنُم یعنی سنگی بهم بده میخام سرمو بشکنم ( توحتی این کارو هم نمیکنی )