برخیز ای موسی ( به انگلیسی: Go Down, Moses ) سیزدهمین رمان بلند ویلیام فاکنر است که در آن از موضوعات نژادپرستی در آمریکا و شرح احوال و رفتار متقابل سیاه پوستان و سفیدپوستان سخن رفته است. این رمان نخستین بار در سال ۱۹۴۲ در آمریکا منتشر شده است.
نسخهٔ فارسی این کتاب را انتشارات نیلوفر در سال ۱۳۷۴ با برگردان صالح حسینی منتشر کرده است.
عنوان کتاب برخیز ای موسی مأخوذ از یکی از سرودهای مذهبی سیاه پوستان با همین نام است. درون مایه این سرود نمایان گر آرزوهای رؤیاگونه سیاه پوستان برای حضور منجی است که به قدرت بازوی او ظلم و ستم های وارد بر سیاه پوستان از میان برداشته شود.
این کتاب شامل هفت داستان به نام های: بود، آتش و اجاق، دلقک داغدار، پیران قوم، خرس، پاییز دلتا و برخیز ای موسی می باشد. وجود پیوستگی مضمونی و شخصیتی در بین داستان های این کتاب، آن را از حالت مجموعهٔ داستان های کوتاه بیرون آورده و به آن حالتی رمان گونه بخشیده است. شخصیت محوری داستان های این کتاب اسحاق مکازلین است که فاکنر از زبان او به بیان آن چه که می خواهد در باب سیاهپوستان و نژادپرستی بگوید می پردازد.
اسحاق مکازلین نقل، به مضمون کتاب پدر هیچ کس و عموی همگان نامیده می شود. عمو اسو چه آن هنگام که کودکی ده ساله است و چه آن هنگام که پیرمردی هشتاد ساله، در باب جهان پیرامون خویش می اندیشد و سعی می کند تصمیماتش را برای پیشبرد زندگی بر اساس آن چه خود درست می پندارد اتخاذ کند، نه بر اساس آن چه تا کنون بوده و از این به بعد هم باید باشد. حق مالکیت زمین، حق برده داری و حقوقی از این قبیل که در نظر سرمایه داران آن روز آمریکا عادی تلقی می شد در ذهن اسحاق جنبه سؤال پیدا می کند و باعث می شود که اسحاق ارث جد بزرگش کاروترز مکازلین را حق خود نداند. مجموع این رویدادها برخیز ای موسی را روحانی ترین و مذهبی ترین کتاب فاکنر معرفی می کند.
داستان در زمان کودکی مکازلین ادموندز رخ می دهد. فاکنر او را در این داستان به اختصار «پسرک» می نامد. در حدود سال ۱۸۵۹ کاس ادموندز به همراه دایی هایش آمودئوس مکازلین ( عمو بادی ) و تئوفیلوس مکازلین ( عمو باک ) در مزرعه پدری زندگی می کنند که اتفاقی تکراری اما ناخوشآیند باز هم آنان را از زندگی عادی روزمره خارج می کند. بردهٔ آن ها تامیزترل بار دیگر به خاطر علاقه اش به تنی - کنیز سیاهپوست آقای هوبرت بوچام که همراه خواهرش میس سوفونسوبیا در همسایگی مزرعه آن ها زندگی می کند - به مزرعه آقای هوبرت گریخته است. بدین ترتیب عمو باک و پسرک به منظور بازگرداندن تامیزترل آماده رفتن به مزرعهٔ همسایه می شوند. از طرفی گویا سوفونسوبیا هم عاشق عمو باک است اما عموباک تا کنون اظهار نظر متقابلی دراین زمینه نکرده است. پس از ناکامی در دستگیر کردن تامیزترل، عموباک و پسرک مجبور به سپری کردن شب در مزرعه هوبرت می شوند. شب هنگام، زمانی که از وقت خواب گذشته است عموباک و پسرک با خیال این که وارد اتاق خواب خود می شوند اشتباهاً پا به اتاق خواب سوفونسوبیا می گذارند! آقای بوچام سعی می کند از این پیشامد به گونه ای استفاده کند که عموباک مجبوربه ازدواج با سوفونسوبیا شود. عمو باک نمی پذیرد و سرانجام سرنوشت قضایای موجود اعم از آن چه مربوط به تامیزترل و تنی و آنچ ه مربوط به عموباک و سوفونسوبیا می شود در گرو برد و باخت در یک بازی پوکر قرار می گیرد. بدین ترتیب اگر عموباک در بازی با آقای هوبرت بازنده شود می بایست بالاجبار سوفونسوبیا را به همسری بپذیرد و ضمناً تنی را از آقای هوبرت خریداری نماید تا از فرارهای مکرر تامیزترل جلوگیری شود. از طرف دیگر اگر عمو باک در بازی پوکر سربلند شود تنی را مجانی به خانه خود می برد. عمو باک بازی را می بازد اما آقای هوبرت را مجبور می کند که بازی را با عمو بادی - که اکنون به مزرعه همسایه آمده است - تکرار کند. عمو بادی در بازی پوکر برنده می شود و تنی مجانی به مزرعهٔ مکازلین ها می آید. عموباک متعاقباً با سوفونسوبیا ازدواج می کند و فرزندشان اسحاق مکازلین - که محوری ترین شخصیت کتابِ حاضر است - به دنیا می آید.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفنسخهٔ فارسی این کتاب را انتشارات نیلوفر در سال ۱۳۷۴ با برگردان صالح حسینی منتشر کرده است.
عنوان کتاب برخیز ای موسی مأخوذ از یکی از سرودهای مذهبی سیاه پوستان با همین نام است. درون مایه این سرود نمایان گر آرزوهای رؤیاگونه سیاه پوستان برای حضور منجی است که به قدرت بازوی او ظلم و ستم های وارد بر سیاه پوستان از میان برداشته شود.
این کتاب شامل هفت داستان به نام های: بود، آتش و اجاق، دلقک داغدار، پیران قوم، خرس، پاییز دلتا و برخیز ای موسی می باشد. وجود پیوستگی مضمونی و شخصیتی در بین داستان های این کتاب، آن را از حالت مجموعهٔ داستان های کوتاه بیرون آورده و به آن حالتی رمان گونه بخشیده است. شخصیت محوری داستان های این کتاب اسحاق مکازلین است که فاکنر از زبان او به بیان آن چه که می خواهد در باب سیاهپوستان و نژادپرستی بگوید می پردازد.
اسحاق مکازلین نقل، به مضمون کتاب پدر هیچ کس و عموی همگان نامیده می شود. عمو اسو چه آن هنگام که کودکی ده ساله است و چه آن هنگام که پیرمردی هشتاد ساله، در باب جهان پیرامون خویش می اندیشد و سعی می کند تصمیماتش را برای پیشبرد زندگی بر اساس آن چه خود درست می پندارد اتخاذ کند، نه بر اساس آن چه تا کنون بوده و از این به بعد هم باید باشد. حق مالکیت زمین، حق برده داری و حقوقی از این قبیل که در نظر سرمایه داران آن روز آمریکا عادی تلقی می شد در ذهن اسحاق جنبه سؤال پیدا می کند و باعث می شود که اسحاق ارث جد بزرگش کاروترز مکازلین را حق خود نداند. مجموع این رویدادها برخیز ای موسی را روحانی ترین و مذهبی ترین کتاب فاکنر معرفی می کند.
داستان در زمان کودکی مکازلین ادموندز رخ می دهد. فاکنر او را در این داستان به اختصار «پسرک» می نامد. در حدود سال ۱۸۵۹ کاس ادموندز به همراه دایی هایش آمودئوس مکازلین ( عمو بادی ) و تئوفیلوس مکازلین ( عمو باک ) در مزرعه پدری زندگی می کنند که اتفاقی تکراری اما ناخوشآیند باز هم آنان را از زندگی عادی روزمره خارج می کند. بردهٔ آن ها تامیزترل بار دیگر به خاطر علاقه اش به تنی - کنیز سیاهپوست آقای هوبرت بوچام که همراه خواهرش میس سوفونسوبیا در همسایگی مزرعه آن ها زندگی می کند - به مزرعه آقای هوبرت گریخته است. بدین ترتیب عمو باک و پسرک به منظور بازگرداندن تامیزترل آماده رفتن به مزرعهٔ همسایه می شوند. از طرفی گویا سوفونسوبیا هم عاشق عمو باک است اما عموباک تا کنون اظهار نظر متقابلی دراین زمینه نکرده است. پس از ناکامی در دستگیر کردن تامیزترل، عموباک و پسرک مجبور به سپری کردن شب در مزرعه هوبرت می شوند. شب هنگام، زمانی که از وقت خواب گذشته است عموباک و پسرک با خیال این که وارد اتاق خواب خود می شوند اشتباهاً پا به اتاق خواب سوفونسوبیا می گذارند! آقای بوچام سعی می کند از این پیشامد به گونه ای استفاده کند که عموباک مجبوربه ازدواج با سوفونسوبیا شود. عمو باک نمی پذیرد و سرانجام سرنوشت قضایای موجود اعم از آن چه مربوط به تامیزترل و تنی و آنچ ه مربوط به عموباک و سوفونسوبیا می شود در گرو برد و باخت در یک بازی پوکر قرار می گیرد. بدین ترتیب اگر عموباک در بازی با آقای هوبرت بازنده شود می بایست بالاجبار سوفونسوبیا را به همسری بپذیرد و ضمناً تنی را از آقای هوبرت خریداری نماید تا از فرارهای مکرر تامیزترل جلوگیری شود. از طرف دیگر اگر عمو باک در بازی پوکر سربلند شود تنی را مجانی به خانه خود می برد. عمو باک بازی را می بازد اما آقای هوبرت را مجبور می کند که بازی را با عمو بادی - که اکنون به مزرعه همسایه آمده است - تکرار کند. عمو بادی در بازی پوکر برنده می شود و تنی مجانی به مزرعهٔ مکازلین ها می آید. عموباک متعاقباً با سوفونسوبیا ازدواج می کند و فرزندشان اسحاق مکازلین - که محوری ترین شخصیت کتابِ حاضر است - به دنیا می آید.
wiki: برخیز ای موسی