ور ایدونکه نزدیک افراسیاب
ترا تیره گشتست برخیره آب.
فردوسی.
ز بیدادی نوذر تاجورکه برخیره گم کرد راه پدر.
فردوسی.
بدو گستهم گفت کین نیست روی تو برخیره بر راه بالا مپوی.
فردوسی.
بر پایه علمی برآی خوش خوش برخیره مکن برتری تمنا.
ناصرخسرو.
چون خوری اندوه گیتی کو فرو خواهدت خوردچون کنی برخیره او را کز تو بگریزد طلب.
ناصرخسرو.
و گرش نیست مایه برخیره آسمان را بگل نینداید.
ناصرخسرو.