برخورد با غیرمسلمان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصل نخستین در برخورد با غیر مسلمانان چیست؟
در اصل روا بودن گردش گری و جهانگردی، بحثی نیست، بلکه براساس رهنمودهای فراوانی که در منابع دینی وجود دارد مسلمانان به سیر و سیاحت در روی زمین تشویق نیز شده اند. مردم نیز به فراخور تواناییها و ابزاری که در اختیار داشته اند به انگیزه های گوناگون، همانند فراگیری دانش، تجارت، دیدن جاهای دیدنی طبیعی و آثار بر جای مانده از اقوام پیشین به گردش گری در جاهای گوناگون زمین می پرداخته اند.در عصر حاضر هم برابر پیشرفت همه جانبه ای که در زندگی بشر پدید آمده است و وسایل مسافرت و گردش گری بسیار آسان تر شده، جهانگردی و سیاحت نیز به گونه ای چشمگیر گسترش یافته است. امروز با اهمیتی که مسأله جهان گردی بویژه درابعاد فرهنگی و اقتصادی پیدا کرده است، به شدت مورد توجه کشورهای مختلف واقع شده است. هر دولتی می کوشد تا با جلب سیاحان بیش تر سهم خویش را در داد و ستدهای فرهنگی و نیز کسب درآمدهای سرشار ارزی، افزایش دهد و بر رونق و شکوفایی فرهنگ و اقتصاد خویش بیفزاید.
گردش گری و مسائل نوپیدای فقهی
مساله جهانگردی در شکل امروزین آن که به عنوان یک صنعت سودآور و اشتغال زا مطرح است، از نقطه نظر فقهی پرسشهای زیادی را فراروی فقیهان و محققان اسلامی قرار داده است. بی گمان، رونق گرفتن این صنعت در سرزمینهای اسلامی، بویژه در ایران اسلامی که حکومت آن بر پایه های دینی و اعتقادی اسلام استوار است، درگرو یافتن پاسخهای مناسب برای آن است.بخشی از این پرسشها در قلمرو کشورهای اسلامی مطرح است و برخی دیگر در پیوند با کشورهای غیر مسلمان. در کشورهای اسلامی که مسلمانان مجازند در هر جای آن به سیروسیاحت و گردش گری بپردازند، باید روشن گردد که منظور از (سرزمین اسلام) چیست؟ و بر چه مناطق و شهرهایی، دارالاسلام) صادق است؟ آیا ملاک در بازشناسی سرزمینهای اسلامی از غیر اسلامی کدام است؟ فزونی جمعیت مسلمانان در آن سرزمینها؟ و یا جاری بودن احکام شریعت و آیینهای دینی؟آیا مناطقی که همه و یا بیش تر ساکنان آن را مسلمانان تشکیل می دهند، ولی اکنون حکومت آن مناطق در دست غیرمسلمانان است، جزء سرزمینهای اسلامی به شمار می آیند و احکام (دار الاسلام) بر آن بار است، یاخیر؟وضعیتی که امروز بر دنیای اسلام حاکم است که هرگوشه ای از آن به صورت کشوری مستقل و جدا از پیکره جهان اسلام با مرزبندیهای خاص جغرافیایی و حکومت و مقررات و قوانین ویژه خویش اداره می شود، تا چه اندازه با ترازهای اسلامی برابر است و آیا از نقطه نظر فقهی این گونه تقسیم بندیها تا چه اندازه اعتبار دارند؟ آیا بر همه آنها صرف نظر از نوع حکومت، آیینها و میزان پایبندی آنها به اسلام (دارالاسلام) صادق است؟درباره با جهان کفر نیز این پرسشها مطرح است که آیا ورود غیرمسلمانان به (سرزمین اسلام) جایز است؟و در صورت جایز بودن چه آیینها و شرایطی را باید رعایت کنند؟ معاشرت و برخورد مسلمانان با آنان چگونه باید باشد؟ آیا آنان به هر جایی بخواهند می توانند بروند و یاد در این جهت نیز محدودیتهایی وجود دارد؟ آن محدودیتها کدام اند؟ مساجد؟ حرمهای امامان (علیهم السلام)؟ و یا حرم امام زادگان؟ آیا در هنگام حضور غیرمسلمانان در سرزمین اسلام، آنان ملزم به رعایت قانونهای شرعی هستند، یا خیر؟و پرسشهای بسیار دیگری از این گونه.
اصل برقراری رابطه با کافران
بی گمان هرگونه بحث از مسأله گردشگری و مسائل و مشکلاتی که در ورود گردشگران غیرمسلمان به سرزمینهای اسلامی و نیز مسافرت مسلمانان به دیار کفر، مطرح است، در گرو آن است که اصل داشتن رابطه با جهان کفر را از نظر فقهی روا بدانیم و گرنه تلاش در جهت یافتن پاسخهای مناسب به پرسشهایی که بدان اشارت رفت و نیز گشودن گروههایی که ممکن است بر سر راه توسعه صنعت گردشگری وجود داشته باشد، راه به جایی نمی برد و هرگونه حرکتی در جهت ارائه راهکارهای کارا و مفید و بحث از مقررات و شرایط حضور کافران در سرزمین اسلام و چگونگی برخورد با آنان و مسائل بی شماری که در این باره مطرح است، بی ثمر خواهد بود. تنها در صورتی جا برای طرح این گونه بحثها وجود دارد که اصل برقراری رابطه را پذیرفته باشیم و جایز بودن اصل آن را ثابت کرده باشیم.از این روی، در این نوشتار نگاهی داریم به این مسأله مهم که آیا اصل نخستین، داشتن رابطه با کشورهای غیر اسلامی است و مسلمانان و کافران در چارچوبه ای شناخته شده و با نگهداشت حدود و شرایطی که در فقه معین گشته است، می توانند به سرزمین یکدیگر رفت وآمد داشته باشند؟ یا آن که اصل اولی بر نداشتن رابطه است؟به عبارت دیگر، آیا روابط جهان اسلام با دیار کفر باید براساس دشمنی و جنگ و مبارزه استوار باشد و جز در موارد استثنایی و آتش بسهای موقت و یا مبادله پیکها و پیامها، همیشه باید حالت جنگ برقرار باشد؟ یا آن که بر عکس، اصل بر دشمنی و مبارزه نیست، اصل اولی و سنگ بنای زندگی با غیر مسلمانان برداشتن رابطه است و قاعده اولی بر سلم و زندگی مسالمت آمیز استوار است؟ اگر امنیت، عدالت، آزادی عقیده برای مسلمانان فراهم باشد و کافران متعرض مسلمانان نگردند و به سرزمینهای آنان تجاوز نکنند و توطئه و فساد و فتنه انگیزی نداشته باشند، می توانند زندگی عادی خود را داشته باشند و با مسلمانان رابطه برقرار کنند؟
دو دیدگاه کلی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس