برحی
لغت نامه دهخدا
برحی. [ ب َ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به برح که بطنی است از کنده. ( الانساب سمعانی ).
برحی. [ ب َ] ( ص نسبی ) منسوب است به برح یمن. ( ناظم الاطباء ).
برحی. [ ب ُ ] ( اِخ ) قاسم بن عبداﷲ و سوادبن زیاد محدثان اند. ( کشف الظنون ).
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید