برحی

لغت نامه دهخدا

برحی. [ ب َ حا ] ( ع اِ ) کلمه ای است که در وقت خطا کردن تیر از نشانه گویند و «مرحی » در وقت نشستن بر نشانه. ( منتهی الارب ).

برحی. [ ب َ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب است به برح که بطنی است از کنده. ( الانساب سمعانی ).

برحی. [ ب َ] ( ص نسبی ) منسوب است به برح یمن. ( ناظم الاطباء ).

برحی. [ ب ُ ] ( اِخ ) قاسم بن عبداﷲ و سوادبن زیاد محدثان اند. ( کشف الظنون ).

پیشنهاد کاربران

اهالی جنوب خرما برحی یا برهی را خوشمزه ترین نوع خرما می دانند. پوست این خرما ضخیم و صاف است و رنگ آن زرد مایل به قهوه ای است. خارک برحی به زردرنگ و ترد است و وقتی به رطب تبدیل شود رنگ به کهربایی نزدیک
...
[مشاهده متن کامل]
می شود و در صورتی که کامل برسد رنگ آن قهوه ای روشن می شود. خرما برحی از انواع خرمای تر و مرطوب محسوب می شود.

بپرس