حذر کردن از، برحذر بودن، زنهار دادن، ملتفت بودن
برحذر بودن
مترادف ها
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بدان و آگاه باش
دوری جستن از چیزی یا کسی
پرهیزکار بودن
پرهیزکار بودن
برحذر بودن: دوری گزیدن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۰ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص ۶۰ ) .