برج وبارو

/borjobAru/

مترادف برج وبارو: بارو، حصار، دژ، قلعه

معنی انگلیسی:
barbican, ramparts

دانشنامه عمومی

برج وبارو[ ۱] یا برج دفاعی پایگاه یا دروازه ای مستحکم است که می تواند در داخل یا خارج از قلعه ایجاد گردد. از این نوع استحکامات اغلب برای مقاصد دفاعی استفاده می گردد. به طور معمول بیشتر اوقات خارج از خط اصلی تدافعی واقع شده است و با یک دیوار تدافعی به سایر استحکامات یک بارو اتصال دارد. از سده ۱۵ میلادی و با بهبود در تاکتیک محاصره و گسترش توپخانه در ارتش ها، برج دیدبان اهمیت راهبردی خود را از دست داد اما با همه این تفاسیر حتی تا سده شانزدهم میلادی هم تعدادی برج دیدبان ساخته شد.
عکس برج وباروعکس برج وباروعکس برج وباروعکس برج وباروعکس برج وبارو
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

fort (اسم)
دژ، قلعه، حصار، برج و بارو، سنگر، دژ یا قلعه کوچک

battlement (اسم)
بارو، برج و بارو

فارسی به عربی

حصن

پیشنهاد کاربران

( از آنجایی که زبان ابزار راهبری فاهمه در وجود انسان است به یک مفهوم و یک کلمه مشترک تحت عنوان پارچ در همه این کلمات که ذکر شده است دقت بفرمایید. تا پی به یک زبان مشترک در تمدن بشری ببرید. )
( پارچ، بارج، پُرچ، پِرچی، بِرچی، پروچ، پِرچِس، پروچیستا، پروچو، پروچید، پِرچیه، پارچه، پرچانه، پارچین، پارچگان، پَرچ، پرچینگ )
...
[مشاهده متن کامل]

پارچ؛ ظرفی برای پُرچ کردن یا پُرشْ کردن
بارج؛ کلمه “بارج” در صنعت دریانوردی به معنای یک نوع مخزن شناور با کف صاف است که برای حمل بار، سوخت یا آب در آب های داخلی و یا دریاها استفاده می شود. این شناورها معمولاً فاقد سیستم رانش هستند و توسط یدک کش ها کشیده می شوند.
پُرچ؛ عمل پر نمودن ظرف که در زبان انگلیسی به مفهوم خرید با نگارش purchase در حال استفاده می باشد.
پِرچی؛ یا بِرْچی از زاویه ی قانون مُصَوِّت ها در تکمیل ایجاد مفاهیم کلمات به مفهوم نیاز به دریافت و پر شدن که در زبان کرمانجی به مفهوم گرسنه در حال استفاده می باشد.
پِروچ؛ در بُعد مادی به مفهوم انسان ثروتمند و غنی یا مکانی دارای منابع و معادن یا دشت حاصلخیز. و در بُعد معرفتی و فلسفی به مفهوم عالم حکیم و دانشمند و انسان سرشار از علم.
برجیس، پروچیستا و پروچو؛ کلمه ای با کاربرد نام گذاری برای افراد برجسته یا نامی برای استفاده در اسم یا فامیل برای انسانهای عالم و دانشمند به مفهوم جوینده، طالب و تشنه ی علم و دانش.
پروچید؛ مفهوم این کلمه اشاره به مکان یا سرزمین و اقلیمی آباد شده دارد که پر شده باشد از تجمعات انسانی.
پِرچیه؛ اصطلاح پرچیه شدن، حالتی که انسان اشباع شده باشد از چیزی به مفهوم بیزاری و امتناع از دریافت چیز زیاد.
پارچه؛ یا پُرچه به مفهوم پوششی دوخت و دوز شده که خودمان یا چیزی را در آن پُرچ کنیم.
پرچانه؛ اشاره دارد به انسان بسیار پر حرف که شنونده را از شنیدن حرف زیاد پِرچیه می کند.
پارچین؛ مکانی پر شده از امکانات
پارچکان؛ اشاره دارد به یک مکان اقلیم و سرزمین قابل سکونت برای پِرچ نمودن یا پرش نمودن و پر کردن
برج و بارو؛ با تفاسیر ذکر شده در خصوص کلمه بارج، معنی برج و بارو به مفهوم سیلو یا مخزن روزمینی که قابلیت بارگیری در آن فراهم باشد. حتی کلمه بُرج که در تقسیم بندیِ روز های سال و در تقویم و گاه شمار ایرانی زیاد از این کلمه استفاده می شود به نوعی در تقویم ها، مخزن ذخیره روزها و زمان به تعداد دوازده برج در طول یک سال می باشد.
پَرچْ؛ عمل پر نمودن سوراخ جهت اتصال دو سطح به همدیگر برای ایجاد یک فضا برای پر نمودن چیزی.
پرچینگ؛ عمل پرچینگ در صنعت به مفهوم جایگزینی یک گاز قابل اشتعال با یک گاز بی اثر و بی خطر مثل ازت یا نیتروژن

سامانه مدیریت شارژ مجتمع های مسکونی، اداری و تجاری برج و بارو
https://Borjobaro. com
باستیان

بپرس