برث

لغت نامه دهخدا

برث. [ ب َ ] ( ع مص ) بناز و نعمت فراخ زندگانی کردن. ( منتهی الارب )( آنندراج ). || ( اِ ) زمین نرم یا کوه از ریگ نرم یا نرم ترین زمین و نیکوتر آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). زمین نرم. ( مهذب الاسماء ). ج ، براث. ابراث. بروث. برارث یا جمع آخر خطا است. || دلیل ماهر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

بناز و نعمت فراخ زندگانی کردن یا زمین نرم یا کوه از ریگ نرم یا نرم ترین زمین و نیکوتر آن .

پیشنهاد کاربران

بپرس