برترازو زدن. [ ب َ ت َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) امتحان کردن. || قدر چیزی دریافتن. ( آنندراج ) : تا که سنجد بر متاع حسن او صد سال و ماه آسمان خورشید و مه را برترازومیزند.مخلص کاشی ( آنندراج ).