بربلندین

لغت نامه دهخدا

بربلندین. [ ب َ ب ُ ل َ ] ( اِ مرکب ) موهای مرغوله سر که بالای پیشانی برآمده باشد. ( آنندراج ). زلف معلق و آویزان بر بالای پیشانی. ( ناظم الاطباء ). || آرایش که بالای در باشد. ( آنندراج ). زینت های بنایی جلو درهای عمارت. ( ناظم الاطباء ) :
در او افراشته درهای سیمین
جواهر برنشانده بربلندین
سعادت همچو دولت پادشه را
بود دایم ملازم بر بلندین.
شمس فخری.

پیشنهاد کاربران

بپرس