بربطی. [ ب َ ب َ ] ( ص نسبی ) که بربط سازد ویا نوازد. بربطزن. بربطنواز. بربطسرای : زهره گر در مجلس بزمت نباشد بربطی در میان اختران چون زاد فی الطنبور باد.
انوری.
فرهنگ فارسی
که بربط سازد یا نوازد بربط زن .
پیشنهاد کاربران
دارای برگشت
نوع خاصی از کدو منوچهری: مطرب سرمست را با رهش آوردنا/ وز کدوی بربطی باده فروکردنا