بربست کردن


معنی انگلیسی:
solidify

لغت نامه دهخدا

بربست کردن. [ ب َ ب َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) محصور کردن.دیواربست کردن. چینه کشیدن : باغ ویران شده بود که در وی کشاورزی کردندی و خاقان ترک فرمود تاآن همه را بربست کردند و دیوارهای بلند برآوردند و منبر و محراب ساختند از خشت نپخته. ( تاریخ بخارا ).

فرهنگ فارسی

محصور کردن دیوار بست .

پیشنهاد کاربران

بپرس