بربست
لغت نامه دهخدا
بربسة. [ ب َ ب َ س َ ] ( ع مص ) طلب کردن. ( منتهی الارب ). طلب کردن کسی را. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
راه وروش طرز و روش و قاعده و قانون .
فرهنگ عمید
۲. طرز و روش.
مترادف ها
عادت، حکم، دستور، گونیا، رسم، قانون، ضابطه، فرمانروایی، فرمانفرمای، خط کش، قاعده، بربست
قانون، ضابطه، حق، حقوق، قاعده، قانون مدنی، بربست، داتا
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید