برباد دادن
مترادف برباد دادن: به باد فنادادن، پایمال کردن، تلف کردن، حیف و میل کردن، ضایع کردن، هدر رفتن، خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن ، نابود کردن، نیست کردن، معدوم ساختن
متضاد برباد دادن: آباد ساختن، معمور کردن، آفریدن، خلق کردن، هست کردن
معنی انگلیسی:
waste
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
تلف کردن، برباد دادن
تلف کردن، برباد دادن، ناروا خرج کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید