[ویکی نور] ادوارد گرانویل براون، در تاریخ هفتم فوریه 1862م، در روستای اولی که نزدیک به شهر دورسلی واقع در ایالت گلاسترشر در انگلستان متولد شد. پدرش سال ها عهده دار مدیریت یک شرکت مهندسی کشتی سازی بود و مادرش نیز از اهالی نورتمبری بود.
از آنجا که پدرش علاقه داشت تا وی در رشته مهندسی کشتی سازی به تحصیل بپردازد، پس از آنکه ادوارد براون تحصیلات ابتدایی خود را به اتمام رساند، او را به دبیرستان «اتون» فرستاد، اما ادوارد به دلیل عدم علاقه خود به آن رشته، درحالی که هنوز به سن شانزده سالگی نرسیده بود آن دبیرستان را ترک نمود.
در آن زمان بین روسیه تزاری و عثمانی جنگ درگرفته بود. در آن جنگ ادوارد براون متوجه دلاوری های مردم ترک در برابر روسیه تزاری گشت و در اثر این توجه، علاقه وافری به سرزمین ترک ها و زبان آنان یافت و به امید آنکه روزی بتواند وارد سپاه ترکان شود و به سربازان آنها بپیوندد به فراگیری زبان ترکی روی آورد.
هنگامی که پدر براون متوجه شد که پسرش علاقه ای به رشته مهندسی کشتی سازی ندارد او را وادار به تحصیل در رشته طب نمود و به این جهت او را به دانشگاه کمبریج فرستاد. او در آنجا به زبان های شرقی علاقه مند شد، لذا پس از یک سال و اندی، براون برای پیشرفت در زبان ترکی، در همان دانشگاه کمبریج به فراگیری زبان عربی و فارسی گرایش یافت و یک سال بعد توسط هندویی که مقیم کمبریج و مسلط به زبان فارسی و عربی بود به فراگیری زبان فارسی متمایل گشت و به تدریج مجذوب ادبیات و زبان فارسی شد و دیگر زبان ترکی در نظرش از جذابیت چندانی برخوردار نبود.
او در سال 1882م، به مدت دو ماه در استانبول زندگی نمود و در مراجعت خود به انگلستان، دو سال از عمر خود را در کمبریج به فراگیری زبان های شرقی سپری نمود و در همان زمان بود که با پیرمردی ایرانی، از اهالی فارس، به نام «میرزا محمدباقر بواناتی»، آشنا گشت و از وی تقاضا نمود که به او زبان فارسی بیاموزد.
براون در سال های 1884 - 1887 در بیمارستان های لندن به تکمیل فن طبابت خود مشغول گشت و اوقات فراغت خود را به خواندن و مطالعه کتب فارسی و گفتگو با دوستان ایرانی خود سپری می کرد. او در آثار ادبی ایران بیشتر به دیوان های شعرای صوفی مشرب ایرانی، خصوصا مثنوی و حافظ علاقه داشت. او در سال 1887م، به ایران که همیشه آرزوی دیدن آن را داشت سفر نمود. در طول یک سالی که براون در ایران اقامت داشت، بر زبان فارسی مانند زبان مادری خود اشراف یافت. در مسائل علمی و فلسفی به مباحثه با مردم می پرداخت و در سخنان خود شعر و حدیث به کار می برد. وی از میان مذاکراتی که با افراد مختلف در مدت یک سال اقامتش در ایران نموده، آنچه را جذاب و جالب بوده، در سفرنامه ی خویش ثبت کرده است.
از آنجا که پدرش علاقه داشت تا وی در رشته مهندسی کشتی سازی به تحصیل بپردازد، پس از آنکه ادوارد براون تحصیلات ابتدایی خود را به اتمام رساند، او را به دبیرستان «اتون» فرستاد، اما ادوارد به دلیل عدم علاقه خود به آن رشته، درحالی که هنوز به سن شانزده سالگی نرسیده بود آن دبیرستان را ترک نمود.
در آن زمان بین روسیه تزاری و عثمانی جنگ درگرفته بود. در آن جنگ ادوارد براون متوجه دلاوری های مردم ترک در برابر روسیه تزاری گشت و در اثر این توجه، علاقه وافری به سرزمین ترک ها و زبان آنان یافت و به امید آنکه روزی بتواند وارد سپاه ترکان شود و به سربازان آنها بپیوندد به فراگیری زبان ترکی روی آورد.
هنگامی که پدر براون متوجه شد که پسرش علاقه ای به رشته مهندسی کشتی سازی ندارد او را وادار به تحصیل در رشته طب نمود و به این جهت او را به دانشگاه کمبریج فرستاد. او در آنجا به زبان های شرقی علاقه مند شد، لذا پس از یک سال و اندی، براون برای پیشرفت در زبان ترکی، در همان دانشگاه کمبریج به فراگیری زبان عربی و فارسی گرایش یافت و یک سال بعد توسط هندویی که مقیم کمبریج و مسلط به زبان فارسی و عربی بود به فراگیری زبان فارسی متمایل گشت و به تدریج مجذوب ادبیات و زبان فارسی شد و دیگر زبان ترکی در نظرش از جذابیت چندانی برخوردار نبود.
او در سال 1882م، به مدت دو ماه در استانبول زندگی نمود و در مراجعت خود به انگلستان، دو سال از عمر خود را در کمبریج به فراگیری زبان های شرقی سپری نمود و در همان زمان بود که با پیرمردی ایرانی، از اهالی فارس، به نام «میرزا محمدباقر بواناتی»، آشنا گشت و از وی تقاضا نمود که به او زبان فارسی بیاموزد.
براون در سال های 1884 - 1887 در بیمارستان های لندن به تکمیل فن طبابت خود مشغول گشت و اوقات فراغت خود را به خواندن و مطالعه کتب فارسی و گفتگو با دوستان ایرانی خود سپری می کرد. او در آثار ادبی ایران بیشتر به دیوان های شعرای صوفی مشرب ایرانی، خصوصا مثنوی و حافظ علاقه داشت. او در سال 1887م، به ایران که همیشه آرزوی دیدن آن را داشت سفر نمود. در طول یک سالی که براون در ایران اقامت داشت، بر زبان فارسی مانند زبان مادری خود اشراف یافت. در مسائل علمی و فلسفی به مباحثه با مردم می پرداخت و در سخنان خود شعر و حدیث به کار می برد. وی از میان مذاکراتی که با افراد مختلف در مدت یک سال اقامتش در ایران نموده، آنچه را جذاب و جالب بوده، در سفرنامه ی خویش ثبت کرده است.
wikinoor: براون،_ادوارد_گرانویل