[ویکی فقه] حکما و متکلمان برای ابطال تسلسل، براهین بسیاری اقامه کرده اند، مثلاً محمد عبدالحی لکهنوی در الکلام المتین فی تحریرالبراهین، پنجاه ودو برهان بر ابطال آن ذکر کرده است.
مشهورترین براهینی که در این خصوص اقامه شده، عبارت اند از: برهان وسط و طرف ، برهان تطبیق ، برهان تضایف ، برهان حیثیات ، برهان ترتّب ، برهان اسدّ و اخصر ، برهان سُلّمی ، برهان مسامته ، و برهان موازات .سه برهان سلّمی و مسامته و موازات، به امتناع نامتناهی بودن ابعاد جسم اختصاص دارد )، براهین دیگر نیز برخی مشترک است و برخی مختص ابطال عدم تناهی در سلسله علتها و معلولهاست.
برهان وسط و طرف
اگر سلسله ای فرض شود که دارای سه جزء باشد، بدین صورت که جزء اول علتِ جزء دوم و جزء دوم در عین حال که معلول جزء اول است علت جزء سوم باشد و جزء سوم معلول جزء دوم باشد، از مقایسه سه جزء سلسله، اوصاف خاصی برای هریک از اجزا پدید می آید.بدین ترتیب که جزء اول، علت بی واسطه جزء دوم و علت باواسطه و بعید برای جزء سوم است و فقط دارای وصف علیت است و به معلولیت متصف نیست.جزء دوم، عنصر واسطه است که معلول جزء اول و علت جزء سوم است.جزء سوم معلول دو جزء قبل است و علت چیزی نیست.بنابراین، جزء اول یک طرف سلسله وجزء سوم طرف دیگر سلسله و جزء دوم که وصف علیت و معلولیت دارد، وسط سلسله است.چنانچه بر تعداد اجزای سلسله افزوده شود، در حقیقت بر تعداد وسط در سلسله افزوده خواهد شد و در این حال هر جزئی که وسط است، ویژگی عنصر وسط، یعنی داشتن دو وصف علیت و معلولیت، را خواهد داشت.چون تضایف میان طرف و وسط، ملازمت آن ها را از حیث وجود و عدم و قوه و فعل اقتضا می کند، هرگاه وسط موجود باشد طرفین نیز باید موجود باشد.اما فرض سلسله ای با اجزای نامتناهی مستلزم آن است که وسط بدون طرف موجود باشد و این امر بنا بر تضایف وسط و طرف محال است.پس سلسله ای مرکّب از اجزای نامتناهی محال است، زیرا مستلزم محال، محال است. برهان وسط و طرف در اثبات استحاله تسلسل در علل چهارگانه و به دنبال آن در اجناس و فصول و نیز در اثبات واجب مفید است.گفتنی است که بنا بر اصول و مبانی حکمت متعالیه که وجود خدا باتوجه به امکان فقریِ ماسوی اللّه و با استفاده از احکام وجود رابط و مستقل اثبات می شود، این برهان کاربردی ندارد، زیرا پس از اثبات خدا از طریق مزبور، تناهی علل نیز به وساطت آن اثبات می شود. صدرالدین شیرازی این برهان را در این باب «اسدّ البراهین» خوانده است.
برهان تطبیق
اگر سلسله ای نامتناهی فرض شود که تعدادی از اجزای آن از طرف متناهی آن کم گردد، می توان دو سلسله فرض کرد: سلسله کامل قبل از کم شدن اجزای آن و سلسله ناقص یعنی همان سلسله بعد از کم شدن تعدادی از اجزایش.آنگاه اگر دو سلسله مفروض از طرف متناهی به طرف نامتناهی آن ها بر یکدیگر تطبیق شود، چنانچه به ازای هر جزء از سلسله کامل، جزئی در سلسله ناقص باشد، در این صورت تساوی کل و جزء لازم می آید که مستلزم تناقض و محال است، یعنی لازم می آید که بود و نبود اجزایی که از سلسله کم شده است یکسان باشد و سلسله ناقص که نسبت به سلسله کامل (قبل از کم شدن) در حکم جزء آن است، با کل (سلسله کامل قبل از کم شدن) یکسان باشد.حال اگر به ازای هر جزء از سلسله کامل، جزئی در سلسله ناقص نباشد، تناهی سلسله ناقص لازم می آید و سلسله کامل به همان تعداد اجزایی که از آن کم شده بود، بیشتر از سلسله ناقص خواهد داشت.در این صورت، سلسله کامل نیز ضرورتاً متناهی خواهد بود، زیرا هر چیزی که به اندازه محدود افزون بر سلسله متناهی باشد، خود متناهی است. برخی برهان تطبیق را با ذکر اشکالها و نقضهایی، ضعیف و غیرتام دانسته اند.
← اشکالات وارده بر برهان تطبیق
...
مشهورترین براهینی که در این خصوص اقامه شده، عبارت اند از: برهان وسط و طرف ، برهان تطبیق ، برهان تضایف ، برهان حیثیات ، برهان ترتّب ، برهان اسدّ و اخصر ، برهان سُلّمی ، برهان مسامته ، و برهان موازات .سه برهان سلّمی و مسامته و موازات، به امتناع نامتناهی بودن ابعاد جسم اختصاص دارد )، براهین دیگر نیز برخی مشترک است و برخی مختص ابطال عدم تناهی در سلسله علتها و معلولهاست.
برهان وسط و طرف
اگر سلسله ای فرض شود که دارای سه جزء باشد، بدین صورت که جزء اول علتِ جزء دوم و جزء دوم در عین حال که معلول جزء اول است علت جزء سوم باشد و جزء سوم معلول جزء دوم باشد، از مقایسه سه جزء سلسله، اوصاف خاصی برای هریک از اجزا پدید می آید.بدین ترتیب که جزء اول، علت بی واسطه جزء دوم و علت باواسطه و بعید برای جزء سوم است و فقط دارای وصف علیت است و به معلولیت متصف نیست.جزء دوم، عنصر واسطه است که معلول جزء اول و علت جزء سوم است.جزء سوم معلول دو جزء قبل است و علت چیزی نیست.بنابراین، جزء اول یک طرف سلسله وجزء سوم طرف دیگر سلسله و جزء دوم که وصف علیت و معلولیت دارد، وسط سلسله است.چنانچه بر تعداد اجزای سلسله افزوده شود، در حقیقت بر تعداد وسط در سلسله افزوده خواهد شد و در این حال هر جزئی که وسط است، ویژگی عنصر وسط، یعنی داشتن دو وصف علیت و معلولیت، را خواهد داشت.چون تضایف میان طرف و وسط، ملازمت آن ها را از حیث وجود و عدم و قوه و فعل اقتضا می کند، هرگاه وسط موجود باشد طرفین نیز باید موجود باشد.اما فرض سلسله ای با اجزای نامتناهی مستلزم آن است که وسط بدون طرف موجود باشد و این امر بنا بر تضایف وسط و طرف محال است.پس سلسله ای مرکّب از اجزای نامتناهی محال است، زیرا مستلزم محال، محال است. برهان وسط و طرف در اثبات استحاله تسلسل در علل چهارگانه و به دنبال آن در اجناس و فصول و نیز در اثبات واجب مفید است.گفتنی است که بنا بر اصول و مبانی حکمت متعالیه که وجود خدا باتوجه به امکان فقریِ ماسوی اللّه و با استفاده از احکام وجود رابط و مستقل اثبات می شود، این برهان کاربردی ندارد، زیرا پس از اثبات خدا از طریق مزبور، تناهی علل نیز به وساطت آن اثبات می شود. صدرالدین شیرازی این برهان را در این باب «اسدّ البراهین» خوانده است.
برهان تطبیق
اگر سلسله ای نامتناهی فرض شود که تعدادی از اجزای آن از طرف متناهی آن کم گردد، می توان دو سلسله فرض کرد: سلسله کامل قبل از کم شدن اجزای آن و سلسله ناقص یعنی همان سلسله بعد از کم شدن تعدادی از اجزایش.آنگاه اگر دو سلسله مفروض از طرف متناهی به طرف نامتناهی آن ها بر یکدیگر تطبیق شود، چنانچه به ازای هر جزء از سلسله کامل، جزئی در سلسله ناقص باشد، در این صورت تساوی کل و جزء لازم می آید که مستلزم تناقض و محال است، یعنی لازم می آید که بود و نبود اجزایی که از سلسله کم شده است یکسان باشد و سلسله ناقص که نسبت به سلسله کامل (قبل از کم شدن) در حکم جزء آن است، با کل (سلسله کامل قبل از کم شدن) یکسان باشد.حال اگر به ازای هر جزء از سلسله کامل، جزئی در سلسله ناقص نباشد، تناهی سلسله ناقص لازم می آید و سلسله کامل به همان تعداد اجزایی که از آن کم شده بود، بیشتر از سلسله ناقص خواهد داشت.در این صورت، سلسله کامل نیز ضرورتاً متناهی خواهد بود، زیرا هر چیزی که به اندازه محدود افزون بر سلسله متناهی باشد، خود متناهی است. برخی برهان تطبیق را با ذکر اشکالها و نقضهایی، ضعیف و غیرتام دانسته اند.
← اشکالات وارده بر برهان تطبیق
...
wikifeqh: برهان_وسط_و_طرف