براه بردن. [ ب ِ ب ُ دَ ] ( مص مرکب )( از: ب + راه + بردن ) بسر بردن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). راهی کردن. راه نمودن. راه بردن : گفت ای مسلمانان این سر از آن سرهاست که بی کلاه براه توان برد؟ ( منتخب لطائف عبید زاکانی ). دو روزه عمر که خواهی نخواه میگذرد چنانکه می بری آنرا براه میگذرد.