براه استادن. [ ب ِ اِ دَ ] ( مص مرکب ) ( از: ب +راه + استادن ) براه ایستادن. انتظار کشیدن. ( آنندراج ). سر راه ایستادن. در انتظار کسی ماندن : کبک از حسرت رفتار قیامت زایش بس که استاده بره ریخته خون بر پایش.سالک قزوینی ( آنندراج ).|| راهی شدن. روانه شدن. به حرکت آمدن.