برامده
/barAmade/
مترادف برامده: ( برآمده ) برجسته، گوژ، بالاآمده، نامی، معروف، مشهور
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
نعت مفعولی از بر آمدن یا محروم شده .
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی، مجاز] مشهور، معروف.
واژه نامه بختیاریکا
( برآمده ) پِچ
( برآمده ) چُک؛ پِک؛ پِلِقنیدِه؛ فِلِق؛ کُندله
مترادف ها
جمع شده، دشوار، بر امده، گره دار، منگوله دار، ازدحام کرده، کلاله دار
باد کرده، پف کرده، بر امده
باد کرده، برجسته، بر امده، محدب
برجسته، بر امده، محدب، گرده ماهی، گوژپشت
برجسته، بر امده، محدب
بر امده، زگیل، دارای زگیل، پوشیده از گندمه
بر امده، محدب، شکم دار
بر امده، محدب، گوژدار، بالشتکی
بر امده
بر امده، ناصاف
بر امده، جلو امده
بر امده، مضرس، لبه دار
بر امده، زگیل، دارای زگیل، پوشیده از گندمه
پیشنهاد کاربران
حاصل
پفیده. [ پ ُ دَ / دِ ] ( ن مف ) پف کرده. آماس کرده. برآمده. ورم کرده.