برامد
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
{outcome} [آمار، ریاضی] هریک از نتیجه های یک آزمایش تصادفی
دانشنامه عمومی
برآمد. برآمد ( به انگلیسی: Expense ) در استفاده عمومی به جریان پول می گویند که به فرد یا گروهی جهت خدمات یا کالای خریداری شده از آن ها پرداخت می شود و در دسته هزینه ها محاسبه می شود. اجاره و مستأجر جزو دسته برآمدها هستند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: برآمد
دانشنامه آزاد فارسی
برآمد. بَرآمَد (outcome)
در نظریۀ احتمال و آمار، هریک از نتایج ممکن یک آزمایش. مثلاً، در مسابقۀ دو تیم الف و ب، برآمدهای ممکن عبارت اند از ۱. الف برنده شود، ۲. ب برنده شود، و ۳. بازی مساوی شود. همچنین، هنگام ریختن تاس، برآمدهای ممکن عبارت اند از اعداد ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶.
در نظریۀ احتمال و آمار، هریک از نتایج ممکن یک آزمایش. مثلاً، در مسابقۀ دو تیم الف و ب، برآمدهای ممکن عبارت اند از ۱. الف برنده شود، ۲. ب برنده شود، و ۳. بازی مساوی شود. همچنین، هنگام ریختن تاس، برآمدهای ممکن عبارت اند از اعداد ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶.
wikijoo: برآمد
مترادف ها
صرف، پرداخت، هزینه، خرج، بر امد، مصرف
عمل، کردار، نژاد، اولاد، فرزند، سرانجام، پی امد، بر امد، نسخه، موضوع، شماره، نشریه، نتیجه بهی
اثر، نتیجه، دست اورد، پی امد، بر امد، حاصل
اثر، فرع، نتیجه، عاقبت، نتیجه منطقی، دست اورد، پی امد، بر امد
هزینه، خرج، بر امد، مصرف
نتیجه، عاقبت، پی امد، بر امد، حاصل
فارسی به عربی
قضیة
پیشنهاد کاربران
بالا آمدن، ظاهر شدن و بیرون آمدن
گرانمایه جمشید فرزند او کمر بست یک دل پر از پند او
برآمد بر آن تخت فرّخ پدر به رسم کیان بر سرش تاج زر ( فردوسی )
سپید برف برآمد به کوهسار سیاه و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای ( رودکی )
... [مشاهده متن کامل]
در این بود درویش شوریده رنگ که شیری برآمد شغالی به چنگ ( سعدی )
چو شاخ درخت آن دو مار سیاه برآمد دگر باره از کتف شاه ( فردوسی )
از آن پس برآمد ز ایران خروش پدید آمد از هر سویی جنگ و جوش ( فردوسی )
گرانمایه جمشید فرزند او کمر بست یک دل پر از پند او
برآمد بر آن تخت فرّخ پدر به رسم کیان بر سرش تاج زر ( فردوسی )
سپید برف برآمد به کوهسار سیاه و چون درونه شد آن سرو بوستان آرای ( رودکی )
... [مشاهده متن کامل]
در این بود درویش شوریده رنگ که شیری برآمد شغالی به چنگ ( سعدی )
چو شاخ درخت آن دو مار سیاه برآمد دگر باره از کتف شاه ( فردوسی )
از آن پس برآمد ز ایران خروش پدید آمد از هر سویی جنگ و جوش ( فردوسی )
برآمدن به معنای بالا آمدن، بیرون آمدن و ظاهر شدن است ؛ خورشید برآمد. در این بود درویش شوریده رنگ که شیری برآمد شغالی به چنگ ( سعدی )
میتونه به معنای ( پایین آمدن ) و ( بیرون آمدن ) هم باشه😌😌
توانایی_بالا رفتن
برآمد میتواند به معنای بلند شدن باشد
یعنی به اهتزاز در اومدن
رشد یافت
برآمد : بالا آمد
بیرون آمد
برآمد معنای ( آمد ) نیز میتواند بدهد
برآمد میتوان به معنای بلند شدن یا بلند کردن هم باشد
بلند شد
برخاست
برخاست
گذشت . سپری شدن
بالا آمد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)