برافروخته شدن. [ ب َ اَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) مشتعل شدن. آتش گرفتن. || روشن شدن. || خشمگین شدن. || سرخ شدن و گلگون گشتن از شرم یا خشم یا شادی. || رایج شدن. رجوع به برافروخته و برافروختن شود.