براطم

لغت نامه دهخدا

براطم. [ ب ُ طِ ] ( ع ص ) مرد سطبرلب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ). بِرْطام. ( اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران

بپرس